9 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی

1 ز روح القدس دوش کردم سؤالی که از مکرمت چیست کاو حد ندارد؟

2 مرا گفت کای مادح حضرت او چه گویم ز اوحد که او حد ندارد؟

1 زهی شکسته رواق سپهر نیلی را صدای صیت بلندت که در جهان عام است

2 بگویم و بزه این سخن به گردن من که خاص حلقه بگوش در تو ایام است

3 به چشم تو که مرا در ثنای تو دستی است ز پشت پای تو تا ساق عرش یک گام است

4 ز بحر کلک دو شاخ گهر ده تو محیط اگر چه هست یکی شاخ هم به اندام است

1 خداوندم ظهیرالدین ادام الله ایامه که در فضل و هنر جز صدر سلطان را نمی شاید

2 همی داند به عقل کامل و رای رفیع خود که چرخ ازرق الازرق و دستان را نمی شاید

3 نباتی کز فضای بی ثبات او همی روید اگر چه محض جان داروست درمان را نمی شاید

4 دلی در پنجه قهرش سر شادی نمی دارد سری با قبضه تیغش گریبان را نمی شاید

1 به خدایی که در ستایش عقل نتوانند و گر بسی گویند

2 کارزومند خدمتم نه چنان به تکلف که هر کسی گویند

3 تو آفتاب و سحابی شها به چشم کرم درین نهال نگر پیش از آنکه خشک شود

1 سپهر قدرا در قبضه کفایت تست نظام هر چه برون از سراچه قدم است

2 چو چاه خصم تو سر در نشیب از آن دارد که او به دامن تر همچو آب متهم است

3 نظیر تو خرد اندر وجود جست و نیافت وجود چه که وجود اختلاف در عدم است؟

4 نگویمت که تو چون منصفی همین می دان که با حضور تو در ملک برستم ستم است

1 شاها بدان خدای که آثار صنع او جان بخشی و خرد دهی و بنده پروریست

2 در چنبر قضاش اسیرند و ممتحن هر هستیی که در خم این چرخ چنبریست

3 کز آرزوی بزم تو کز آسمان بهست این خسته در شکنجه صد گونه بتریست

4 گر جان او نه معتکف آستان تست از رحمت و هدایت جان آفرین بریست

1 کرم پناها! گشتم اسیر آرزویی خلاص من همه بر جود بی کرانه نویس

2 منم درین قفص خاک عندلیب ثنات قلم بخواه و مرا وجه آب و دانه نویس

3 سخن به صدر تو کمتر نوشته ام زیراک نگفت کس که سوی عنصری ترانه نویس

4 دلم خزانه اندوه باد اگر گویم که التماس دعاگوی بر خزانه نویس

1 مرا دل نه و دردهای دلی که عاجز شدستم ز درمان خویش

2 ندانم من خسته آن کیم؟ که باری نیم بی گمان آن خویش

3 تن و جان خود می خورم در عنا چو شمعم همه ساله مهمان خویش

1 چه فتوی کند خواجه خواجه زاده که جود طبیعی بدو می پناهد

2 سلیمان آصف دل آنکس که حلمش سکونت دهد باد را گر بخواهد

3 در آنکس که او را به هنگام رفتن غلامی در افزاید اسبی بکاهد

1 صفاهان خرم و خوش می نماید بسان پَرّ شهرآرای طاووس

2 ولی زین زاغ طبعان کاهل شهرند نجس شد بال خوش سیمای طاووس

3 یقین می دان که مجموع سپاهان چو طاووس است و اینها پای طاووس

آثار مجیرالدین بیلقانی

9 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.