9 اثر از قصاید در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی

1 مژده ای دل هان که ما را مژده جان آمدست وز نسیم صبح بوی زلف جانان آمدست

2 تن مزن ای دل! بزن دستی و جان را برفشان زانکه این خوش مژده در دل از ره جان آمدست

3 نیم شبخیزان دولت جوی را اندر مشام بوی اقبال از دم صبح درفشان آمدست

4 چشم روشن گشته اند الحق عزیزان جهان زین نسیم خوش که از یوسف به کنعان آمدست

1 زیوری از نو بدین چرخ کهن بر بسته اند گوهری شاهد برین دریای اخضر بسته اند

2 شب روان گلشن نیلوفری را همچو صبح رویها بگشاده اند این بار و زیور بسته اند

3 از شفق صد جرعه بین در طاس گردون ریخته تا ز ظلمت طره ای بر روی اختر بسته اند

4 در افق خونریز خورشیدست و خون آلود ازوست این تتق کز باختر تا حد خاور بسته اند

1 شاهد ما گر سر زلف معنبر بشکند قدر روز افزون کند بازار عنبر بشکند

2 زلف او سر راست از بهر شکست کار ماست گر شکست ما بجوید زلف را سر بشکند

3 دانه خالش که باز اندیشه او چون کنم؟ گر نه دستی بر نهد سیمرغ جان پر بشکند

4 چنبر مسکین نمی ترسد که افتد در خمش آه من کو چنبر چرخ ستمگر بشکند

1 کسی که قصد سر زلف آن نگار کند چو زلف او دل خود زار و بی قرار کند

2 کسی که دارد امید کنار و بوس ازو بسا که خون دل از دیده در کنار کند

3 دلم ربود بدان زلف همچو چنگل باز تو هیچ باز شنیدی که دل شکار کند

4 هزار جور کند بر دلم به یک ساعت و گر بنالم ازو هر یکی هزار کند

1 زیوری نو باز بر سقف کهن بر بسته اند گوهر شب تاب بر دریای اخضر بسته اند

2 بر وطای آسمان کاندر نظر نیلوفریست نرگس خوش چشم بر نیلوفر تر بسته اند

3 صد طلسم بوالعجب در ظلمت اسکندری بر سر این طارم آیینه پیکر بسته اند

4 خون شب یعنی شفق چون خون دارا ریخته است تا درین صورت طلسمی چون سکندر بسته اند

1 دم گیتی معنبر می نماید چمن از خلد خوشتر می نماید

2 هوا از صبح لوئلؤ می فشاند جهان از باد زیور می نماید

3 صبا را خیرمقدم گوی زیراک نسیمش روح پرور می نماید

4 به توقیع شریف صبغة الله جهان بر گل مقرر می نماید

1 روز بس خرم و موسم ز همه خوبترست عید فطرست که عالم همه پر زیب و فرست

2 باز در مهد شرف کوکبه عید رسید موکب عشرت و شادی و طرب بر اثرست

3 شاهد عید که آنرا مه نو می خوانند کرده هر هفت بدین طارم شش روزه درست

4 ختلی چرخ کهن یارب نو نعل چراست؟ گر مه روزه نه اندر تک و تاب سفرست

1 تا رنج عیش یاد همایون منیر باد چشم جهان به جاه و جلالش قریر باد

2 دولت به زور چرخ که چرخش به روزگار نصرت سپار باد و سعادت پذیر باد

3 انوار مهر ز آب رخش مستعار شد امواج بحر از کف تو مستعیر باد

4 ایوانش قبله گاه وضیع و شریف شد میدانش جای بوس صغیر و کبیر باد

1 شاها تویی که خواجه گردون غلام تست هر کار کان به کام تو باید به کام تست

2 ایام وقتی ار نفسی زد به توسنی اکنون چو بندگان سر افکنده رام تست

3 تا نفخ صور رسته شد از زخم حادثات هر کو نشسته در حرم اهتمام تست

4 زین فتح تازه روی که فهرست فتحهاست از قاف تا به قاف جهان صیت نام تست

1 ساقیا باده بده تا طرب از سر گیرند پیش کاین تاج مه از تارک شب برگیرند

2 شاهدان شمع ز کاشانه برون اندازند قدسیان مشعله هفت فلک درگیرند

3 نیکوان پرده بر انداخته در رقص آیند مطربان هر نفسی پرده دیگر گیرند

4 نقل خشک از لب چون شکر معشوق برند می روشن به سماع غزل تر گیرند

آثار مجیرالدین بیلقانی

9 اثر از قصاید در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.