1 تن چیست؟ مرکبی ز چندین معدن پرگشته ز میراث نیاکان کهن
2 محکوم محیط و انقلابات زمن تن گر گنهی کند چه بحثی است به من؟
1 دیشب من و پروانه سخن میگفتیم گاه از گل و گه ز شمع، میآشفتیم
2 شد صبح نه پروانه به جا ماند و نه من گل نیز پر افشاند که ما هم رفتیم
1 در زلف تو آشوب زمن میبینم بیگانه نبیند آنچه من میبینم
2 او پیچ و خم و تاب و گره مینگرد من بخت سیاه خوبشتن میبینم
1 آن کس که رموز غیب داند، نه تویی وان کو خط نابوده بخواند، نه تویی
2 اندیشهٔ عاقبت مکن کز پس مرگ چیزی هم اگر از تو بماند، نه تویی
1 ای خواجهٔ راد و مشفق دیرینه دوری شاید ولی به این دیری نه
2 ساعت مشمر فال بدو نیک مگیر مگذار که تقویم شود پارینه
1 از خصم کشیدن به وفا مور و جفا برهان نزاکت است و دستور صفا
2 در کشور ما اصل نزاکت این است واوبلا وامصیبتا وا اسفا
1 ای مرکزیان گر گل و ریحان خواهید ور بلبل سرمست غزلخوان خواهید
2 یا مرکز ملک را به بجنورد کشید یا آنکه بهار را به تهران خواهید
1 ای روح روان که فارغ از این بدنی جویای عزیزکردهٔ خویشتنی
2 ای خفته به خاک، من تو هستم تو منی من فرزندم تو مادر ممتحنی
1 ای مادر اگر دسترسی داشتمی سنگ سیه ازگور تو برداشتمی
2 خود را گل و خاک تیره پنداشتمی تنهات به زبر خاک نگذاشتمی
1 از دامن کوه لاله ناگه برجست گلگونرخی و تیشهٔ سبزی در دست
2 با فرق سر دریده گویی فرهاد از خاک برون آمد و بر سنگ نشست