اقسام سخن چهار از ملکالشعرا بهار رباعی 711
1. اقسام سخن چهار باشد همه جا
فخر است و مدیح است و نسیب است و هجا
1. اقسام سخن چهار باشد همه جا
فخر است و مدیح است و نسیب است و هجا
1. از خصم کشیدن به وفا مور و جفا
برهان نزاکت است و دستور صفا
1. آزادی ماست اصل آبادی ما
این است نتیجهٔ خدادادی ما
1. مخلوق جهان به گرگ مانند درست
با قادر عاجزند و بر عاجز چست
1. از دامن کوه لاله ناگه برجست
گلگونرخی و تیشهٔ سبزی در دست
1. بر دامن دشت بنگر آن نرگس مست
چشمی به ره و سبزهعصایی در دست
1. ستار غیور ارجمندیت بجاست
قانونطلبی و حقپسندیت بجاست
1. پرهیز از خود که جای پرهیز اینجاست
وز کس مطلب چیز که هر چیز اینجاست
1. تا بُخل و حسادت به جهان راهبر است
آزاده ذلیل و راستگو در خطر است
1. هان ای وکلا فضل خدا یار شماست
آسایش ما به حس بیدار شماست
1. امروز نه کس ز عشق آگه چو من است
کز شکّر عشقم همه شیرین سخن است
1. آیین جهان طبل جفا کوفتن است
خایسک بلا بر سر ما کوفتن است