در خانهٔ کعبه، دل به دست از شیخ بهایی رباعی 61
1. در خانهٔ کعبه، دل به دست آوردم
دل بردم و گبر و بتپرست آوردم
...
1. در خانهٔ کعبه، دل به دست آوردم
دل بردم و گبر و بتپرست آوردم
...
1. هر چند که رند کوچه و بازاریم
ای خواجه مپندار که بیمقداریم
...
1. خو کرده به خلوت، دل غم فرسایم
کوتاه شد از صحبت مردم، پایم
...
1. گفتیم: مگر که اولیاییم، نهایم
یا صوفی صفهٔ صفاییم، نهایم
...
1. امشب بوزید باد طوفان آیین
چندانکه برفت، گرد عصیان ز جبین
...
1. برخیز سحر، ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
...
1. فصاد، به قصد آنکه بردارد خون
میخواست که نشتری زند بر مجنون
...
1. یارب، تو مرا مژدهٔ وصلی برسان
برهانم از این نوع و به اصلی برسان
...
1. ای برده به چین زلف، تاب دل من
وی کشته به سحر غمزه، خواب دل من
...
1. هر شام و سحر ملائک علیین
آیند به طرف حرم خلد برین
...
1. ای عاشق خام، از خدا دوری تو
ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو
...
1. رویت که ز باده لاله میروید از او
وز تاب شراب، ژاله میروید از او
...