1 ای مبارک تر از ستارۀ روز صدمۀ آفتاب صدر افروز
2 عقل تو علم بین و علم گشای طبع تو جود و رز و جود آموز
3 شست آذر مه از کمان هوا بادها زد چو تیر مردم دوز
4 دست سرما فرو درید و سترد کسوت شاخ و صنعت نوروز
1 ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
2 چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
3 گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر گهی ز برگ بنفشه است لاله را خرمن
4 مرا ز آتش و یاقوت عارض و لب او شدست جزع بآب فسرده آبستن
1 ایا بفضل و کرم یاد کرده از کارم زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم
2 خصایل تو سزاوار مدحتند همه بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم
3 چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال بود قصاید مدح تو تاج اشعارم
4 چرا مدیح نگویم ترا ؟ که ناگفته همی ز گنج سخای تو بهره بردارم
1 ای دست منت تو بمن بنده در دراز درگاه تو ز حادثه من بنده را جواز
2 درهای رنج بسته بمن بر سخای تو بر من در سرای تو بیگاه و گاه باز
3 صد کس نیازمند من و من بجاه تو در خدمت تو از همه آفاق بی نیاز
4 امروز بی تو خیره و سرگشته مانده ام جان در میان آتش و دل در دهان گاز
1 این بربطیست صنعت او سحر آشکار و اندر عجب ز صنعت او چشم روزگار
2 چونانکه از چهار طبایع مرکبیم ترکیب کرده اند طبایع درو چهار
3 عودست نام او و بدین سان که دید عود ؟ زین گونه برده عنبر و عود اندر و بکار
4 خوبیش بی قیاس و درو نقش بی عدد نغزیش بی مثال و درو عقد بی شمار
1 دی در آمد ز در آن لعبت زیبا رخسار نه چنان مست بغایت ، نه بغایت هشیار
2 طربی در دل آن ماه نو آیین زنبیذ اثری در سر آن لعبت زیبا رخسار
3 از زخم زلفش برگ سمنش غالیه پوش سر زلفینش بر برگ سمن غالیه بار
4 رنگ نو دیدم بر عارض رنگینش دویست بوی نو یافتم از زلفک مشکینش هزار
1 دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم نو عروسان فلک را بتماشا دیدم
2 رانده بودم همه شب گرد زوایای فلک ماه را در فلک عقد ثریا دیدم
3 بود آوردۀ غواص شب از قلزم غیب هر جواهر که درین قبۀ مینا دیدم
4 نیک فرخنده مهی بود ز شاخ طوبی هر شکوفه که درین قبۀ خضرا دیدم
1 اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار ما و سماع و بادۀ رنگین و زلف یار
2 آن زر سیم خمره و لعل بلور درج یاقوت سیم حلقه و مرجان در شعار
3 خورشید برج بره و ناهید چرخ بزم مریخ طبع سفله و ماه گل عذار
4 از ارغوان تبسم و از زعفران فرح از مشک تازه گونه و از عود تر بخار
1 ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل
2 چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل
3 اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم چه من رهی ، چه پرستندگان لات و هبل
4 وگر خلاص تو امروز دیرتر بودی بجان بنده غم آورده بد پیام اجل
1 ز موج دریا این آبر آسمان آهنگ کشیر رایت پروین نمای بر خرچنگ
2 مشعبد آمد پروین او ، که در دل کوه چو وهم مرد مشعبد همی نماید رنگ
3 سپهر رنگین زو گشت کوه سیم اندود ستاره وار روان بر سپهر رنگین رنگ
4 سحاب گویی در منضدست بکیل شمال گویی عود مثلثست بتنگ