7 اثر از قصاید ازرقی هروی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید ازرقی هروی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ازرقی هروی / قصاید ازرقی هروی

قصاید ازرقی هروی

1 عید شاداب درختیست که تا سال دگر از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر

2 بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر

3 زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار زین گل و میوه چه گویی که چه باشد خوشتر؟

4 عید را دستخوش خویش گرفتیم و ازو میوه و گل بجزین گونه نخواهیم دگر

1 بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر

2 ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور

3 فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او چنانکه یار کنی سند روس با عنبر

4 بنات نعش تو گفتی که باشگونه همی نمود صورت صادی ز هفت دانه گهر

1 همایون جشن عید و ماه آذر خجسته باد بر شاه مظفر

2 امیر انشاه بن قاورد جغری جمال دین و دین را پشت و یاور

3 خداوندی ، کجا کوته نماید بپیش خطی او خط محور

4 اگر خورشید بودی دست رادش شدی جرم زمین یاقوت احمر

1 چه روز بود که آن ، ماهروی سیمین بر برسم تعبیه بیرون گذشت بر لشکر ؟

2 حمایلی ز زر خسروانه اندر کتف بلا رگی کهن آزموده اندر بر

3 برنگ چهرۀ من بر حمایلش کوکب چو آب دیدۀ من بر بلارگش گوهر

4 بروی ماه بر ، از تیره شب نموده نگار بسیم خام بر ، از زر پخته بسته کمر

1 از آن دو عارض سوسن نمای لاله اثر بنفشه وار فرو برده ام بزانو سر

2 ز فرقت رخ او بسکه خون همی بارم بسان چشم همایست چشم من بصور

3 بنفشه رویم و سیمین سرشک از آنکه بتم ز سیم خام برآرد همی بنفشۀ تر

4 عدوی عنبر و خصم شمامه گشتم ، از آنک شمامۀ ز نخش گرد گیرد از عنبر

1 بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار

2 گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار

3 غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر لاله سازد کوه را پر پشته از شنگرف وقار

4 دست سوسن نقرۀ نا پخته دارد دست بند گوش گلبن لولوی ناسفته دارد گوشوار

1 عید مبارک آمدو بر بست روزه بار زان گونه بست بار که پیرار بست و پار

2 در طبع روزه دار گه آمد که هر زمان میل شراب دار کند طبع روزه دار

3 بی شک بطبع عید خوش آیدش آنکه او در باغ گل نماید و در راغ لاله زار

4 در دست ازو ستاره و دو چشم ازو فروغ در طبع ازو سخاوت و در مغز ازو بخار

1 چون چتر روز گوشه فرو زد بکوهسار بر زد سر علامت عید از شب آشکار

2 هر کوکبی بتهنیت عید بر فلک در زیور شعاع برآمد عروس وار

3 چون بر فراخت عید علامت بدست شب نوروز در رسید و علمهای نوبهار

4 باد صبا مقدمه بود از سپاه گل لشکر همی کشید بهر کوه و هر قفار

1 خوش و نکو ز پی هم رسید عید و بهار بسی نکوتر و خوشتر ز پار و از پیرار

2 یکی ز جشن عجم جشن خسرو افریدون یکی ز دین عرب دین احمد مختار

3 جهان بسان یکی چادری شدست یقین کجا ز عید و ز نوروز پود دارد و تار

4 ز روی پیری گلزار چون زلیخا بود دعای یوسف گشت آب و ابر در گلزار

آثار ازرقی هروی

7 اثر از قصاید ازرقی هروی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید ازرقی هروی شعر مورد نظر پیدا کنید.