المنه لله که خورشید خراسان از ازرقی هروی قصیده 47
1. المنه لله که خورشید خراسان
از برج شرف گشت دگر باره درخشان
...
1. المنه لله که خورشید خراسان
از برج شرف گشت دگر باره درخشان
...
1. دوش تا روز فراخ آن صنم تنگ دهان
رخ چون لاله همی داشت ز می لاله ستان
...
1. بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
...
1. مهرگان نو در آمد ، بس مبارک مهرگان
فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان
...
1. در سپهر دولت آمد کامجوی و کامران
از شکار خسروی آن آفتاب خسروان
...
1. بمژده خواستی آن نور چشم و راحت جان
بر من آمد پروین نمای و ماه نشان
...
1. ای بزمین بر ، بزرگ سایۀ یزدان
ای ملک عادل ، ای مبارک سلطان
...
1. آسمان گون قرطه پوشید،آن چو ماه آسمان
مهر چهر آمد بنزد بنده روز مهرگان
...
1. ای مر ابدان بزرگی را بپیروزی روان
وی مر الفاظ سخاوت را ببخشیدن ضمان
...
1. بگداخت آبگینۀ شامی در آبدان
وز آب چشم ابر بخندید بوستان
...
1. مرا درین تن و این دیدۀ چو لاله ستان
همی فزاید نور و همی فروزد جان
...
1. ای سخن زیر دست خامۀ تو
عقد لؤلؤست نظم نامۀ تو
...