آثار عیوقی

صفحه 2 از 5
5 اثر از ورقه و گلشاه عیوقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ورقه و گلشاه عیوقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عیوقی / ورقه و گلشاه عیوقی

ورقه و گلشاه عیوقی

1 همی گفت شاه سواران منم سرور دل نامداران منم

2 گه جنگ ثعبان پر دل منم گه صلح خورشید رخشان منم

3 گه بزم مهتاب مجلس منم گه رزم سالار میدان منم

4 گه دوستی ابر رحمت منم گه دشمنی شیر غران منم

1 دریغ ای پدر دیدهٔ شیر مرد کی رفتی ز دنیا پر از داغ و درد

2 چنین است کار سرای سپنج چنین بود خواهد جهان گرد گرد

3 شدی کشته ناگه به دست سگی که او را نه زن خواند شاید نه مرد

4 از و کین تو باز خواهم چنانک کی گرید برو گنبد لاژورد

1 کنون بشنو ای خال ِ آزاد مرد که گلشاه دلخواه با او چه کرد

2 ربیع ابن عدنان چو از پیش اوی سوی کینهٔ ورقه آورد روی

3 بپوشید گلشاه دست سلیح ببر در حسام و به کف در رمیح

4 یکی خز کوفی به سر در ببست بجست از بر بارگی برنشست

1 چو شد یار با بارهٔ گام زن براند اسب گرم آن دلارام زن

2 همی راند تا سوی لشکر رسید ز گرد دو لشکر هوا تیره دید

3 دو عاشق بر آن سان چو دو کوه روی گرازان و روی آوریده بروی

4 دل هر دو از مهر پرداخته همین و همان جنگ را ساخته

1 براند اسپ تازی به کردار باد بیامد میان مصاف ایستاد

2 همی گفت: امروز روز منست نترسم گرم دشمن آهر منست

3 ایا شه سواران بیایید هین بیایید و بخت آزمایید هین

4 چو من از پی کین ببستم کمر بدرم من آهن دلان را جگر

1 چو در بند او شد درخشنده ماه نهاد از طرب روی سوی سپاه

2 سپاه بنی ضبه گشتند شاد همه حمله کردند چون تند باد

3 گرفتند مر هر دو را در میان شدند از طرب شادمان و دنان

4 چو ورقه چنان دید غم خواره شد چو سر گشته ای زار و بیچاره شد

1 چو گلشاه رخسار ورقه بدید ز جانش گل شاد کامی دمید

2 نگفتند از بیم لشکر سخن برون شد بدر ورقه و سروبن

3 نهان از پس خیمه بیرون شدند ندانست کس کآن دو تن چون شدند

4 سبک راه بی ره گرفتند زود به لشکر رسیدند هر دو چون دود

1 بر ورقه آمد هم از بامداد بگفت ای همه دانش و دین وداد

2 برین گونه من دید نتوانمت بکوشم مگر شاد گردانمت

3 شوم دل به پرخاش [و] جنگ آورم مگر سوزیانی به چنگ آورم

4 اگر نام خویش از جهان کم کنم ویا من ترا شاد و خرم کنم

1 چو از دست هجران دلش خیره ماند سبک مام گلشاه را پیش خواند

2 بدو گفت: ای مادرم، زینهار! بدین عاشق خسته دل رحمت آر

3 که بر جان من سخت شد بند تو شدم بستهٔ مهر فرزند تو

4 به من بر ترا رحم ناید همی؟ چو من بنده ای تان نباید همی؟

آثار عیوقی

5 اثر از ورقه و گلشاه عیوقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ورقه و گلشاه عیوقی شعر مورد نظر پیدا کنید.