آثار عیوقی

صفحه 2 از 5
5 اثر از ورقه و گلشاه عیوقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ورقه و گلشاه عیوقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عیوقی / ورقه و گلشاه عیوقی

ورقه و گلشاه عیوقی

1 چنین گفت آنگه به فرمانبران بیارید هین بدره های گران

2 بیارید پیشم کنون تاج زر دو صد تخت دیبا و عقد گهر

3 همه هرچ گفت آوریدند پیش نهاد آن همه پیش دل خواه خویش

4 بگفت این فدای یکی موی تست دل و جان من بندهٔ روی تست

1 به نام خداوند بالا و پست که از هستی اش هست شد هر چه هست

2 فروزندهٔ شمسهٔ خاوری برآرندهٔ طاق نیلوفری

3 معطر کن باد عنبر نسیم نظام آور کار در یتیم

4 نه پیکر، نگارندهٔ پیکران نه اختر، بر آرندهٔ اختران

1 دل پادشاهان شه خسروان که رایش بلندست و بختش جوان

2 بزرگی کی سازد همی رای اوی برافراز هفتم فلک پای اوی

3 همیشه چنین دولتش یار باد خدای جهانش نگه دار باد

4 گل دولتش سال و مه تازه باد بزرگی و قدرش بی اندازه باد

1 براند اسپ تازی به کردار باد بیامد میان مصاف ایستاد

2 همی گفت: امروز روز منست نترسم گرم دشمن آهر منست

3 ایا شه سواران بیایید هین بیایید و بخت آزمایید هین

4 چو من از پی کین ببستم کمر بدرم من آهن دلان را جگر

1 ایا ماه گل چهر دل خواه من دراز از تو شد عمر کوتاه من

2 اگر وصل من در خور آید ترا نهد بخت بر مشتری گاه من

3 منم شاه گردن کشان جهان تو شاه ظریفانی و ماه من

4 گرم در چه غم نخواهی فگند چرا کندی اندر زنخ چاه من

1 چو گلشاه رخسار ورقه بدید ز جانش گل شاد کامی دمید

2 نگفتند از بیم لشکر سخن برون شد بدر ورقه و سروبن

3 نهان از پس خیمه بیرون شدند ندانست کس کآن دو تن چون شدند

4 سبک راه بی ره گرفتند زود به لشکر رسیدند هر دو چون دود

1 بشد سوی کانه دو تا کرده پشت جگر سوخته دل گرفته به مشت

2 بنالید پیش وی از داغ و درد ببارید خون آبه بر روی زرد

3 بزاری چنین گفت: ای بنت عم قضامان جدا کرد خواهد زهم

4 همی تازیم در وفای توم اسیر تو و خاک پای توم

1 چو این شعر ورقه ببردش بسر برآشفت وز غم درآمد بسر

2 ببردند آن زار دل برده را مر آن نوگل زرد پژمرده را

3 نمودند آن گور کآن گوسفند بدو اندرون بود بسته ببند

4 ندانست مسکین که در گور کیست ببر در گرفت و بزاری گریست

1 بحی اندرون بد یکی دلبری یکی حور چهره پری پیکری

2 بد از حال گلشاه او را خبر از آن راز آگاه بد سر به سر

3 ببخشود بر ورقهٔ تنگ دل ز بس نالهٔ زار آن سنگ دل

4 به دل گفت برهانم او را ز بند که بس زاروارست و بس مستمند

1 شه شام از آن جایگه نیم شب برفتن گرایید بنگر عجب

2 بیاورد رخت و برآویخت بار چو شد یار با آن نو آیین نگار

3 برون برد گلشاه دلخواه را بپیمود بر مهر او راه را

4 چو گلشاه دلخسته زی شام شد بنالید زار و بی آرام شد

آثار عیوقی

5 اثر از ورقه و گلشاه عیوقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ورقه و گلشاه عیوقی شعر مورد نظر پیدا کنید.