جنیدا آفتاب از عطار نیشابوری هیلاج نامه 12
1. جنیدا آفتاب جان عیان بین
در آن خورشید کل عین عیان بین
...
1. جنیدا آفتاب جان عیان بین
در آن خورشید کل عین عیان بین
...
1. بتو پیداست جان ای غافل اینجا
گشاده او ترا از خود دل اینجا
...
1. حقیقت شیخ واصل یار این است
دم خودبین که اصل یار این است
...
1. هر آن نقشی که بنموده است جانان
یقین میدان که آن بوده است جانان
...
1. بجز هو نیست چیزی در حقیقت
که هو آمد یقین ذات شریعت
...
1. کجائی تو که دربود و جودی
تمامت را در اینجا بود بودی
...
1. چو ساقی ازل جامی مرا داد
درم از بود خود اینجام بگشاد
...
1. چنان مستم کنون در روی ساقی
که درمستی نخواهم ماند باقی
...
1. چنین میدان اگر صاحب یقینی
که خود اینجای روی خویش بینی
...
1. دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود
ولیکن عقل بیند نیک یابد
...
1. اگرچه سالک خوب ظریف است
دمادم در همه کاری لطیف است
...