8 اثر از هیلاج نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هیلاج نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / هیلاج نامه عطار نیشابوری

هیلاج نامه عطار نیشابوری

1 جنیدا راهبر چون راز بشنید تبسّم کرد و گفت آن صاحب دید

2 ترا زیبد که این گوئی چنین است چنین خواهد بدن عین الیقین است

3 ولیکن این زمان معنی توداری ابا این نفس کل دعوی توداری

4 یقین شیخ معظم ایستاده است دو چشم اندر سوی حضرت نهادست

1 ز دار آنگاه منصور حقیقت جوابی داد کای میر شریعت

2 توئی شیخ کبیر عالم خاک که خدمتکار تست این چرخ و افلاک

3 تو ای شیخ جهان در پایداری ستاده تن زده در پای داری

4 تو ای شیخ این زمان خاموش مانی زمانی در مکان بیهوش مانی

1 بگو شیخ کبیر کار دیده که تقوی داری ای برگزیده

2 ترا بگزیدهام از بینیازی که کار آخرت اینجا بسازی

3 بتقوی راه کن در سوی ما تو مبین در هیچ بد در کوی ما تو

4 بتقوی باش دایم عین مولا نظر میکن تو اندر سوی مولا

1 لقای خالق الخلق قدیمم که بسم الله الرحمن الرحیمم

2 مرا اینجا نباید خویش و پیوند حقیقت نه زن و نی یار و فرزند

3 نمانم هیچکس را من به تحقیق دهم هر کس که خواهم عین توفیق

4 صفاتم بین منزه از همه کس مرا بنگر تو هم از پیش و از پس

1 چو شیخ این راز بشنید از خداباز جُنید پیر را گفت ای سرافراز

2 چنین افتاد اینجا آنچه بینی شنیدی جمله و صاحب یقینی

3 عجب حالیست در عین زمانه که این شهباز آمد نشانه

4 نه آن مرغست این کز دانه گردد همی خواهد که دامش در نوردد

1 جُنیدش گفت ای خورشید آفاق حقیقت هست ایجان جهان طاق

2 چنین گفتار او اندر سر دارد که میبینم ورا از عین کل یار

3 خبر دارد ز اسرار حقیقت دم خود میزند او بیطبیعت

4 دم از حق میزند چون یار دیده است ز جانان معنی بسیار دیده است

1 سؤالی کرد از عبدالسلامم کزین معنی جوابی ده تمامم

2 چه خواهد کرد این در ملک بغداد که افتادست این مربودش آباد

3 مرا برگوی حال این یگانه چه خواهد کرد در عین زمانه

4 اناالحق میزند مانند ما او چه نامت اندر اینجا آشنارو

1 ورا عبدالسلام آنگه چنین گفت که این مرد این همه عین الیقین گفت

2 که چشم من در این اسرار افتاد شدم من از وجود خویش آزاد

3 چو دیدم روی اودیدم حقیقت نمود سرّ بیچون در شریعت

4 سراپایش نظر کردم خدایست ابا ذات حقیقت آشنایست

1 بدو گفتم که ای پیر سرافراز نمودی هم از این گوئی سرباز

2 بقدر خود مرا بنمود رازم دگر آورد سوی خویش بازم

3 در آن سرلقا ای پیر عالم نمودم اندر این ساعت بیک دم

4 تو اصل لیل و من اصلی ندارم از آن اینجایگه وصلی ندارم

1 جوابم داد و گفتا عبدالله کنون از راز جانان کرد آگاه

2 تو هستی بنده و من راز دانم تو هستی سالک و من درعیانم

3 بدان کامشب شدم اینجا نمودار نه جانی دیدم و بیخود ابا یار

4 منم خضر نبی عالم هدایت که دادستم خدا عین سعادت

آثار عطار نیشابوری

8 اثر از هیلاج نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هیلاج نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.