همه حق بینی اینجا از عطار نیشابوری جوهرالذات 78
1. همه حق بینی اینجا در یقین باز
یقین بین اوّلین و آخرین باز
...
1. همه حق بینی اینجا در یقین باز
یقین بین اوّلین و آخرین باز
...
1. چنین گفت آن بزرگ پیر اعظم
پناه دین و سلطان معظم
...
1. الا ای جوهر قدسّی یکتای
زمانی زین صدف هین روی بنمای
...
1. چنان مدهوش عشق اندر فنا بود
که گوئی آن زمان عین لقا بود
...
1. مگر میکرد درویشی نگاهی
در این دریای پر دُرّ الهی
...
1. یکی هاتف مر او را داد آواز
که ای درویش خوش میسوز و میساز
...
1. یکی پیری ز پیران گشت واصل
مر او را گشت کل مقصود حاصل
...
1. چنین گفتست شیخ مهنه آن پیر
که حق دیدم یقین چون روغن و شیر
...
1. چنین گفت است شبلی پیر عشاق
که گردیدم بسی در گرد آفاق
...
1. شبی میگفت اکّافی همین راز
که یارب این حجاب آخر برانداز
...