ای شمع! اگرچه از عطار نیشابوری مختارنامه 85
1. ای شمع! اگرچه مجلس افروختهای
اما تن نرم و نازکت سوختهای
...
1. ای شمع! اگرچه مجلس افروختهای
اما تن نرم و نازکت سوختهای
...
1. ای شمع! چو تو هیچ کس آشفته ندید
در سوز یکی مست جگر تفته ندید
...
1. ای شمع! مگر چنان گمانْت افتادست
کاتش ز زبان در دل و جانْت افتادست
...
1. از آه دلم کام و زبان میسوزد
چه کام و زبان همه جهان میسوزد
...
1. ای شمع! بلا در تو اثر خواهد کرد
و اشکت همه دامنِ تو تر خواهد کرد
...
1. در شمع نگاه کن که جان میسوزد
وز آتش دل همه جهان میسوزد
...
1. شمع است که همچو سرکشی میخندد
وز بیخبری در آتشی میخندد
...
1. شمعی که به یک دو شب فرو میگذرد
گه سوخته گه کشته به کو میگذرد
...
1. ای آتش شمع سوز ناساز مشو
در شمع سرافروز و سرافراز مشو
...
1. ای شمع! دمی از دل مضطر میزن
میسوز و نفس چو عود مجمر میزن
...
1. در عشقِ تو عقل و سمع میباید باخت
مردانه میان جمع میباید باخت
...
1. ماتم زدهٔ تو جانِ سرگشتهٔ ماست
غرقه شدهٔ تو دلِ آغشتهٔ ماست
...