گر پرده ز روی دلستان از عطار نیشابوری مختارنامه 13
1. گر پرده ز روی دلستان برگیری
هر پرده که هست در جهان برگیری
...
1. گر پرده ز روی دلستان برگیری
هر پرده که هست در جهان برگیری
...
1. ای گم شده درحسنِ تو هر دیدهوری
گوئی که ز حسنِ خود نداری خبری
...
1. تا دیده بر آن عارضِ گلگون افتاد
چشمم ز سرشک چشمهٔ خون افتاد
...
1. گر در همه عمر آرزوئیم بوَد
از وصلِ تو قدرِ سرِ موئیم بوَد
...
1. ای تُرک! دلم غاشیه بر دوش تو شد
جانم ز جهان واله و مدهوش تو شد
...
1. تا حلقهٔ آن زلف مشوّش دیدم
دل را به میانه در کشاکش دیدم
...
1. در جنب رخت چو ماه میننماید
میگردد و میکاهد و میافزاید
...
1. بی عشق تو زیستن دریغم آید
جز از تو گریستن دریغم آید
...
1. ای حسن تو درحدّ کمال افتاده
شرح دهنت کار محال افتاده
...
1. خورشید که چرخ در نکوئیش آورد
گوئی که برای یافه گوئیش آورد
...
1. ای نرگسِ صفرا زده سودائی تو
تر گشته و تازه پیشِ رعنائی تو
...
1. لعلت که بلای دل و دین آید هم
گه چون گل و گه چو انگبین آید هم
...