گر تو بر او ز تنگ از عطار نیشابوری مختارنامه 25
1. گر تو بر او ز تنگ دستی آئی
در دایرهٔ خویش پرستی آئی
...
1. گر تو بر او ز تنگ دستی آئی
در دایرهٔ خویش پرستی آئی
...
1. گر از همگی خویشتن فرد شوی
در کعبهٔ جان محرم این درد شوی
...
1. آنرا که نظر در آن جهان باید کرد
پرواز ورای آسمان باید کرد
...
1. چون نیستی تو محض اقرار بود
هستیت ز سرمایهٔ انکار بود
...
1. یا شادی دو کون غم انگار همه
یا ملکِ جهان مسلّم انگار همه
...
1. گر فقر شود ای که چه خوش خواهد بود
در دام مرو که کیسه کش خواهد بود
...
1. راهی که درو پای ز سر باید کرد
ره توشه درو خون جگر باید کرد
...
1. آن جوهر پوشیده به هر جان نرسد
دشوار به دست آید وآسان نرسد
...
1. از پس منشین یک دم و در پیش مباش
در بند رضای نفس بد کیش مباش
...
1. تا کی باشی بی سر و بن، هیچ مباش
خاموشی جوی و در سخن، هیچ مباش
...
1. آن به که همی سوزی و پیدا نکنی
خود را به تکلّف سر غوغا نکنی
...
1. گر تو همه داری همه در آتش باش
ور بیهمهای بیهمه گردن کش باش
...