نه سوختگی شناسم از عطار نیشابوری مختارنامه 61
1. نه سوختگی شناسم و نه خامی
در مذهب من چه کام و چه ناکامی
...
1. نه سوختگی شناسم و نه خامی
در مذهب من چه کام و چه ناکامی
...
1. آرام ز جانِ حاضرم میبینم
جنبش ز دلِ مسافرم میبینم
...
1. چون بادیهٔ عشق، مرا پیش آمد
هر گامم ازو ز صد جهان بیش آمد
...
1. آن دم که چو بحر کل شود ذات مرا
روزن گردد جملهٔ ذرات مرا
...
1. یک قطرهٔ بحرم من و یک قطره نیم
احول نیم و چو احولان غرّه نیم
...
1. زان گشت دلم خراب از هر ذرّه
تا برخیزد نقاب از هر ذرّه
...
1. هر یک ز دگر یک نگران میبینم
بر عقل سبک سران گران میبینم
...
1. در عشق نه پیدا و نه پنهانم من
محوی عجبم نه جسم نه جانم من
...
1. در عشق وجود و عدمم یک سان است
شادی و غم و بیش و کمم یک سان است
...
1. در عالم عشق محو و ناچیز شدیم
بالای مقام عقل و تمییز شدیم
...
1. ای بس که چه دشوار و چه آسان مُردیم
پیدا زادیم لیک پنهان مُردیم
...
1. در واقعهای سخت عجب افتادم
گه می مردم صریح و گه میزادم
...