1 گر زانکه مرا فلک دهد مال فره بگشایم ازین کار فرو بسته گره
2 ترکی بخرم که هر که بیند گوید ای خاک تو از خون خریدار تو، به
1 از شرب مدام و لاف مشرب توبه وز عشق بتان سیم غبغب توبه
2 دل در هوس شراب و بر لب توبه زین توبهٔ نادرست یارب توبه
1 بردار درشتی ز دل خصم بنرمی کز پیه بنضج آید، ای دوست مغنده
1 تا پای نهند بر سر حران با کون فراخ گنده و ژنده
1 ز آن در مثل گذشت که شطرنجیان زنند شاهان بیهده چو کلیدان بی کده
1 ستبره بدند عاشقان بساق و میان بلای گیسوی دوشیزگان به بش دیزه؟
1 گر شوم بودتی بغلامی بنزد خویش با ریش شوم تر ببر ما هر آینه
1 هجا کردست پنهان شاعران را (قریع) آن کور ملعون چشم گشته
1 کلکش چو مرغکی است دو دیده پر آب مشک وز بهر خیر و شر دو زبان است و تن یکی
2 ای طبع کارساز چه کردم ترا چه بود با من همی نسازی و دایم همی ژکی
1 تا روم ز هند لاجرم شاها گیتی همه زیر باج وسا کردی