تا که بمصر نیکوئی سکه از آشفتهٔ شیرازی غزل 1058
1. تا که بمصر نیکوئی سکه زدی بدلبری
یوسف مصریت زجان بسته میان بچاکری
...
یا مقلتی تزود من نظرة از آشفتهٔ شیرازی غزل 1059
1. یا مقلتی تزود من نظرة الحبیبی
زیرا که دیده را نیست بی دیدنش شکیبی
...
تو را که از همه خوبان از آشفتهٔ شیرازی غزل 1060
1. تو را که از همه خوبان شهر ممتازی
روا بود که مرا از نظر نیندازی
...
ای هشت باب خلد زروی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1061
1. ای هشت باب خلد زروی تو آیتی
وز قامت تو شور قیامت کنایتی
...
روز نخواهد آمدن چون از آشفتهٔ شیرازی غزل 1062
1. روز نخواهد آمدن چون شب ما بروشنی
بیهده نوبتی چرا نوبت صبح میزنی
...
یاد داری دوش کاندر از آشفتهٔ شیرازی غزل 1063
1. یاد داری دوش کاندر سر خماری داشتی
با حریفان بود جنگ و با پیاله آشتی
...
رشته ها بر گردنم ای از آشفتهٔ شیرازی غزل 1064
1. رشته ها بر گردنم ای زلف یار آویختی
فتنه کردی ای نگاه مست خونم ریختی
...
دلا زعشق مجاز از چه از آشفتهٔ شیرازی غزل 1065
1. دلا زعشق مجاز از چه مهر برکندی
حقیقتی بکف آور که باز پیوندی
...
ای برق چون بخرمن احباب از آشفتهٔ شیرازی غزل 1066
1. ای برق چون بخرمن احباب بگذری
زین خس خدای را بتغافل تو نگذری
...
گرهی ززلف بگشا و بکش از آشفتهٔ شیرازی غزل 1067
1. گرهی ززلف بگشا و بکش زرخ نقابی
بنمای در دل شب بخلایق آفتابی
...
داشت خمارم سر دیوانگی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1068
1. داشت خمارم سر دیوانگی
ساقیم آورد می خانگی
...
ساقی بکجائی بده آن از آشفتهٔ شیرازی غزل 1069
1. ساقی بکجائی بده آن مایه مستی
تا بر سرمستی بنهم کسوت هستی
...