چه اوفتاد که از ما کناره از آشفتهٔ شیرازی غزل 1082
1. چه اوفتاد که از ما کناره گیر شدی
بقید الفت بیگانگان اسیر شدی
...
تا چند در آزاری ای دل از آشفتهٔ شیرازی غزل 1083
1. تا چند در آزاری ای دل زهوسناکی
حیف است غبار آلود آئینه باین پاکی
...
اوقات خوش کدام است از آشفتهٔ شیرازی غزل 1084
1. اوقات خوش کدام است ایام عشقبازی
مشغول دوست بودن وز غیر بی نیازی
...
فریب صید آن نخجیر خوردی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1085
1. فریب صید آن نخجیر خوردی
که از صیاد دیگر تیر خوردی
...
زلف حجاب چهره کن تا از آشفتهٔ شیرازی غزل 1086
1. زلف حجاب چهره کن تا که جهان سیه کنی
پرده بگیر تا که خون در دل مهر و مه کنی
...
تو این نمک که بلعل شکرفشان از آشفتهٔ شیرازی غزل 1087
1. تو این نمک که بلعل شکرفشان داری
بخنده چاشنی خوان یکجهان داری
...
ای کون و مکانت بسرپنجه از آشفتهٔ شیرازی غزل 1088
1. ای کون و مکانت بسرپنجه اسیری
ای کاتب دیوان قضا از تو دبیری
...
ببانگ بربط و چنگ وچغانه از آشفتهٔ شیرازی غزل 1089
1. ببانگ بربط و چنگ وچغانه و دف و نی
اگر شراب ننوشی کجا خوری می و کی
...
تو که از جهان و اهلش از آشفتهٔ شیرازی غزل 1090
1. تو که از جهان و اهلش همه احتراز داری
بکف آر زاد راهی که ره دراز داری
...
تو را که گفت مرا از نظر از آشفتهٔ شیرازی غزل 1091
1. تو را که گفت مرا از نظر بیندازی
روی بشهر غریبان وغیر بنوازی
...
عنکبوتا بر مگس تا چند از آشفتهٔ شیرازی غزل 1092
1. عنکبوتا بر مگس تا چند رشته می‌تنی
شاهبازی شو که در صحرا غزالی افکنی
...
آن دل که در او باشد از از آشفتهٔ شیرازی غزل 1093
1. آن دل که در او باشد از عشق تو آزاری
حاشا که کشد آزار هرگز زدل آزاری
...