1 چیست آن رخساره در مشکین نقاب دل دل شب مینماید آفتاب
2 زلف چون چوگان رستم در مصاف تیر مژگان ناوک افراسیاب
3 در زنخدان چاه دارد یوسفم بر سر چه طره اش مشکین طناب
4 توسن نازت بود در زیر زین من کنم از حلقه چشمت رکاب
1 یار از ما کناره کرد امشب رشته مهر پاره کرد امشب
2 ماه من رخ نهفته و زهجران دامنم پرستاره کرد امشب
3 غیرتم میکشد که غیر از دور بزم ما را نظاره کرد امشب
4 خواست اندوه ما و عیش رقیب به چه کیش استخاره کرد امشب
1 بیا که پرده اسرار پاره شد امشب چه رازهای نهان آشکاره شد امشب
2 میانه دل و دلدار رشته محکم شد اگر چه خرقه و دستار پاره شد امشب
3 لباس لیل که ستار کار صوفی بود چو صبح پیرهنش از چه پاره شد امشب
4 چو ماه من بمحاق است و مدعی بوثاق زاشک دامن من پرستاره شد امشب
1 دل گمشد و معشوق دل من در سراغ او در طلب گاهی بحی گه بادیه گه در عجمم گه در عرب
2 دل داشت رنگ خون ولی معشوق دلرا چون کنم نه رنگ دارد نه نشان نه نام دارد نه نسب
3 سنبل نروید از سمن زنارکی بندد شمن خور سر زند در غالیه مه دیده مشکین سلب
4 سنگین دلست و سیم تن از ارغوان دارد بدن شیرین دهان پیمان شکن جان از دهان او بلب
1 چه شکر گویمت ای بخت کارساز امشب که آمدم ببر آن یار دل نواز امشب
2 بناز آمد و بنشت و گفت خیز و بسای بشکر چهره بدرگاه بی نیاز امشب
3 چو هست دامن یارت بدست و جام شراب مکن زشنعت اغیار احتراز امشب
4 حریف الفتی اظهار کلفتت بیجاست مپوش راز دل خود زاهل راز امشب
1 یا ندیمی هذه شیئی عجاب قداتیت سائلان این الجواب
2 در منی و نیستی در من عجب عکس اندر آینه یا مه در آب
3 تا به کی ای چشمه خضری نهان تشنگان مردند در موج سراب
4 جان پروانه مقیم کوی شمع چشم حربا وقف روی آفتاب
1 ای برق خانه سوز که ابرت بود رکیب صبرم بود زآب درین شعله بی شکیب
2 باری وفا اگر نکنی کم مکن بتا از مدعی عنایت و از دوستان عتیب
3 هر ساله حاجیان بحجاز آورند روی عشاق راست روز و شبان روی در حبیب
4 گر خود کتاب قتل من آمد بخط یار از شوق جان ببازم و بر سر نهم کتیب
1 کردار بدان نیاید از خوب خوبست هر آنچه کرد محبوب
2 بر طالب کعبه خستگی نیست چون پرده کشد جمال مطلوب
3 بر طالب کعبه خستگی نیست چون پرده کشد جمال مطلوب
4 ای عشق چه آفتی که دایم تو غالب و کاینات مغلوب
1 این چه غوغاست که در چنگ و ربابست امشب وین چه مستی است که در جام شرابست امشب
2 باده بی پرده بده ساقی مستان و مترس محتسب نیز چو مامست و خرابست امشب
3 مستی ای نرگس جادو و بکف سیخ مژه بر سر سیخ تو دلهای کبابست امشب
4 نعمت وصل بکف شکوه هجران بر لب این شب قدر یا روز حسابست امشب
1 در نهایت نظری بود باغیار امشب که زتب سوخت چو شمعم دل بیمار امشب
2 بشب دیگرت این سوزن درون شرح دهم که مبادا بدرد پرده اسرار امشب
3 ارنی گویم و از پای طلب ننشینم تا زطورم نرسد وعده دیدار امشب
4 مستیت بود بهانه همه شب بهر رقیب فاش همصحبت اغیاری و هشیار است امشب