1 خط و زلفت چیست با آن روی همچون آفتاب صبح روشن شام تیره غنبر ترسیم ناب
2 خصم عقل و دین و صبر هوشم این چارند مست غمزه کافر چشم جادو خال هند و لب سراب
3 چار چیز از چار چیزم کرده مستغنی بدهر لب زکوثر قد زطوبی رخ زگل بوی از گلاب
4 در شبان تار این چار است مستان تو را ناله مطرب اشک باده دیده ساغر دل کباب
1 درده خبری بما هم امشب کز سینه برآمد آهم امشب
2 گو شمع میار در شبستان کامد بشبانه ما هم امشب
3 آمد بسیاه چالم آن مه با یوسف خود بچاهم امشب
4 در ظلمت زلف خضر خطت داده بلب تو راهم امشب
1 بچهره ات شده آنزلف مشکفام نقاب بدان صفت که حواصل بزیر پر عقاب
2 تو را بزلف نژند آمده حجاب جمال که دود تیره بر آتشکده شده است حجاب
3 نه دل خراب تو شد زاولین نظر ای عشق برای چیست که لشکرکشی بملک خراب
4 زسیم خام تو ابریشم دلم بگسیخت کمند تافته شصت خم بچهره متاب
1 دست ساقی آتش افکنده در آب کاتشم بر جان زد این جام شراب
2 دفتر تقوی بآب می بشوی نیست درس عشق محتاج کتاب
3 مستی و مستوری آتش دان و نی می بده تا می بسوزانی حجاب
4 هر که سر خوش آمد از صهبای عشق هست مستغنی زمستی شراب
1 نوبهار است و عروس گل کشید از رخ نقاب رخت عیش از کاخ اندر باغ آور با شتاب
2 عندلیب از شاخ گلبانگ صبوحی میزند یعنی از غفلت برون آیید از مستان خواب
3 من غزلخوان تو بلبل نغمهسنج از گل به باغ چنگ مطرب در رباب و جام ساقی پرشراب
4 شاهد گلزار بیپرده است میْ ده ساقیا تا مگر پردهنشین من درآید بیحجاب
1 شدم بمژده وصلت امیدوار امشب بعکس هجر توام کرده سوگوار امشب
2 زاشک و آه کران تا کران گرفت دلم باین سپاه کنم با تو کارزار امشب
3 برای دیدن رویت اگر چه مرد رقیب بیا ببین که بمردم هزار بار امشب
4 زخون دل می صافم بساغر است ولی شراب غیر بتو گشته سازگار امشب
1 تا برد رنج خمار و تا زداید رنج خواب ساغر می از خم گردون برآورد آفتاب
2 یا رب این می از کجا خورده که همچون بخت من نرگس مخمور ساقی برنمیخیزد زخواب
3 مطرب زهره جبین بذله بخوان چنگی بزن تا بنوشم باده گلگون بگلبانگ رباب
4 ساقی خمخانه در ده آن شراب آتشین کز شعاع او بسوزم پرده این نه حجاب
1 کاروان گم کرده امشب زاشک مجنون پی در آب ترسم ای لیلی کزین طوفان شود گم حی در آب
2 عکس جام و ساقی و می شد عیان در آب صاف میتوانی جست ای مخمور مفلس پی در آب
3 برق آه نائی اندر نیستان افتاد دوش زآتش پنهان او ترسم بسوزد نی در آب
4 دفتر پرهیز خود شستم زآب میکده گشت آن طومارسی ساله بیکدم طی در آب
1 منکه پرداخته خانه زاغیار امشب از چه بی پرده نیاید ببرم یار امشب
2 هست از شور مخالف بسرم غوغائی مطرب بزم بگردان ره از این تار امشب
3 بی حضورت دلم از کعبه و بتخانه گرفت بگسلم رابطه سبحه و زنار امشب
4 طور میخانه زانوار تجلی است چو روز گو بموسی که بود نوبت دیدار امشب
1 فکند آن پنجه داور گهی از راست گاهی چپ ز مرحب سر ز خیبر در گهی از راست گاهی چپ
2 علی یک تن در آن غوغا ولی در عرصه هیجا هزیمت کرد از او لشکر گهی از راست گاهی چپ
3 سهیل برق تک رخش و بدخشی ذوالفقار او یکی برق و یکی تندر گهی از راست گاهی چپ
4 دو پیکر صارم تیزش به قلب لشکر کافر نماید هر یکی نشتر گهی از راست گاهی چپ