128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار آشفتهٔ شیرازی / غزلیات آشفتهٔ شیرازی

غزلیات آشفتهٔ شیرازی

1 مطرب به رقص آورده‌ای آن لعبت طناز را گو زهره بشکن در فلک از رشک امشب ساز را

2 در بزم اگر تو شاهدی زاهد گذارد زاهدی آری برقص از بی‌خودی صوفی شاهدباز را

3 بینند گر آهو بچین از تیر صیدش می‌کنند در چین و موی او ببین آهوی تیرانداز را

4 من عاشق آن مهوشم مفتون موی دلکشم عاشق که رسوا می‌شود پنهان ندارد راز را

1 پند بیهوده مگو ناصح بیهوش را آتشی هست که می آرد در جوش مرا

2 ضیمران رویدم از گلشن خاطر همه شب در ضمیراست چه آنزلف بناگوش مرا

3 همه شب دست در آغوش رقیبان تا صبح وه که یکشب نشدی دست در آغوش مرا

4 روزگاریست که چون خاک نشینم برهت کردی از صحبت اغیار فراموش مرا

1 بصید خلق بتان تا گشاده بازو را شکار شیر بیاموختند آهو را

2 کند زتیر نظر صید رستم دستان کمان سخت ببینید و زور بازو را

3 محیط ماه وخوری ای خطوط ریحانی به بین چه خاصیت است این طلسم جادو را

4 اسیر چنگل شاهین حکم تو شد چرخ چنانکه چرخ بگیرد دراج و تیهو را

1 چند غواص بری گوهر عمانی را طلب از شط قدح جوهر رمانی را

2 نقش روی تو بچین برده مبرهن کردم تا که بر صفحه شکستم قلم مانی را

3 به نگه راز درون مردم چشمت دانست این سیه از که بیاموخت زبان دانی را

4 زاهد شهر از آن مجتنب آمد زشراب که محک آمد می جوهر انسانی را

1 گر فهم کند طوطی شیرین سخنش را بر تنک شکر نیک گزیند دهنش را

2 آن لب که در او هیچ مجال سخنی نیست کس را چه دهن تا که بگوید سخنش را

3 ترسم که کند رنجه تنش را ورق گل از نکهت گل گر بکند پیرهنش را

4 از سلطنت مصر کند میل تک چاه یوسف نگرد باز چو چاه ذقنش را

1 جامه پوشید و بیاراست قد رعنا را پرده افکند وعیان کرد رخ زیبا را

2 ترک یغمائی اگرغارت یکخانه کند نازم آن را که به یغما ببرد یغما را

3 هر که دارد چو تو غلمان بهشتی امروز هوس جنت و حورش نبود فردا را

4 چشم مخمور شراب است گرت از می دوش ساقی لعل تو بگرفته بکف صهبا را

1 دوری از هم نفسان اندکی از خانه ما کامشب افراشت علم برق به کاشانه ما

2 ساقی میکده چون می بحریفان پیمود عوض باده شرر ریخت به پیمانه ما

3 نه سر زلف بتانست که دست ازلی ساخت زنجیر برای دل دیوانه ما

4 دیده آگاه شد از سوز درون طوفان کرد آه اگر فاش شود پیش کس افسانه ما

1 سودای پری‌رویان بر هم زده سامان‌ها سیلاب کند از جا بی‌شایبه بنیان‌ها

2 زین شعله جواله کز عشق بتان خیزد چون شمع برآرد سر از چاک گریبان‌ها

3 تنها نه مرا دامان آلوده به بدنامی کآلوده نکونامان از عشق تو دامان‌ها

4 با چشم سیه کردم صف برزده چون مژگان بشکسته به هم دایم پیمانه و پیمان‌ها

1 اگر نه پرده بر بسته برخ آن شاهد رعنا نمینالد چرا چنگ و نمی گرید چرا مینا

2 نه مطرب ماند نه ساقی نه می در مشربه باقی نه گل در بوستان رعنا نه بلبل در چمن گویا

3 فتاده صوفی از وجد و مغنی از نواسنجی نمی آید زمی مستی اثر بیرون شد از صهبا

4 چه دیده است این تماشائی که اندر ساحت گلشن نه بیند لاله حمرا نبوید سنبل بویا

1 برفکن از بدن دلا زرق سیه پلاس را آینه شو که تا بری لذت انعکاس را

2 زاهد و میگسار را نیک شناخت پیر ما شیخ زمانه گو بنه کسوت التباس را

3 قامت تو کجا سزد خلعت اتحاد را تا نکنی زتن برون عاریتی لباس را

4 نیست قیاس و وهم را راه بعشق سرمدی گو بحکیم بشکند آینه قیاس را

آثار آشفتهٔ شیرازی

128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی