شاهدان گیسو چلیپا میکنند از آشفتهٔ شیرازی غزل 452
1. شاهدان گیسو چلیپا میکنند
مسلمین را باز ترسا میکنند
1. شاهدان گیسو چلیپا میکنند
مسلمین را باز ترسا میکنند
1. زلفت اصراری که در آزار مردم میکند
رم ز زخم نیش او پیوسته کژدم میکند
1. تکوین خیر و شر نه زشمس و قمر بود
عشقست و بس که صادر از او خیر و شر بود
1. خنک آنقوم که در کف می روشن دارند
بزم از شعله می وادی ایمن دارند
1. زاهدان را چو بزلف تو سر و کار افتد
کار با سبحه و زنار به پیکار افتد
1. آن چه گردون که چنین اختر تابان دارد
وان چه باغیست که این نوگل خندان دارد
1. معاشران دغل صاف عشق مینوشند
به تکپرده اصحاب راز میکوشند
1. مرغ نوآموز تنگ حوصله باشد
زآن سبب از گل مدام درگله باشد
1. یار با ما در انجمن باشد
عیش خلوت نصیب من باشد
1. ز باغ وصل تو بوی فراق میآید
ز نخل تو ثمر افتراق میآید
1. رقیب دعوی عامی بصحن بستان کرد
ولی ببوی گلی خود هزار دستان کرد
1. قضای عشرت ماه صیام باید کرد
شراب سی شبه امشب بجام باید کرد