128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار آشفتهٔ شیرازی / غزلیات آشفتهٔ شیرازی

غزلیات آشفتهٔ شیرازی

1 این روز پی خجسته میلاد احمد است روز بروز پرتو انوار سرمد است

2 هم فرش را بعرش تفوق زمقدش هم خاک را تفاخر بر فرق فرقد است

3 از مشعلش چراغ کواکب منور است از مطبخش سپهر بخاری مصعد است

4 مریم اگر بفخر زروح مجسم است آن جان پاک غیرت روح مجرد است

1 فحش شیرین زلعل شکرخاست زهر از دست نیکوان حلواست

2 زشتی ای عاشق قباحت فهم کانچه زیبا کند همه زیباست

3 بلبل باغ خار نشناسد که همه چشم بر گل رعناست

4 از هجوم رقیب در آن کو چه عجب گر قیامتی برپاست

1 ماه من ماه را نخستین است وقت تجدید عهد پارین است

2 ماه ماتم برفت و عیش آمد ماه ماتم برفت و عیش آمد

3 ماه نو جز بجام کی بیند هر کرا دیده جهان بین است

4 ماه نو شد شراب کهنه بیار کز می کهنه بزم رنگین است

1 خون همه آفاق بخوردی و بست نیست بردی دل و دین همه پروای کست نیست

2 از شورش اغیار تو را رنجه نشد طبع تو شکری و باک زشور مگست نیست

3 تو خود گل نوخیزی و مغرور زحسنی اندیشه زگلچین و غم از خار و خست نیست

4 مجنون بفغان است در این قافله لیلا خوش خفته تو و گوش ببانگ جرست نیست

1 اندر حریم حسن بتان غیر ناز نیست در کیش عشق هم صنما جز نیاز نیست

2 پروردگان نعمت عشق اند این گروه عشاق را بکعبه ظاهر نماز نیست

3 گفتی میا که سوزمت از پرتوی چو شمع پروانه را زدادن جان احتراز نیست

4 در خورد و خواب آدم و حیوان مشار کند جز عشق در میان سبب امتیاز نیست

1 در گوش بجز عشق توام زمزمه ای نیست در سر بجز از شور توام همهمه ای نیست

2 در دیر و حرم مطرب و مؤذن همه در ذکر جز یاد تو هر جا شنوم زمزمه ای نیست

3 از صدر ازل هر چه بگفتند و بگویند از دفتر حسن تو بجز شر زمه ای نیست

4 از سلمی و شیرین و زلیلا و زعذرا مقصود یکی بوده و باشد همه ای نیست

1 گویند بهار است و جهان رشگ بهشت است اطراف چمن پر زبت حور سرشت است

2 از عکس بهشتی بتکان ساحت گلزار اندر نظر باده کشان باغ بهشت است

3 شیخ و حرم و بلبل و گل مؤبد و دانش ما را نه سر کعبه نه گلشن نه کنشت است

4 ای هم نفسان باغ و گلستان بشما خوش زیرا که مرا کنج قفس دست نوشت است

1 گرچه جهان خرم است و فصل بهار است بی گل رویتو گل بدیده چو خار است

2 گر بگلی بلبلی غزل بسراید یا که بهر گلبنی به نغمه هزار است

3 بر دل عاشق بغیر غم نفزاید زآنکه بگلزار دیگرش سر و کار است

4 مطرب همسایه برد رنگ زناهید ساقی خمخانه مست و باده گسار است

1 زردی روی مرا آن رخ گلگون باعث قامت خم شده را آن قد موزون باعث

2 نافه زلف تو دلرا سبب ناسور است پی خون خوردنم آن لعل طبرخون باعث

3 شود شیرین بود از تلخی کام فرهاد از پی شهرت لیلی شده مجنون باعث

4 پخته گردیدن درویش بود سر وجود تا نگوئی که بود گردش هامون باعث

1 تو آن شهی که زافلاکیان ستانی باج زخاک درگه تو روح قدس سازد تاج

2 قمر رکابی و کیوان جناب و می زیبد که هندوان تو گیرند زآفتاب خراج

3 گر آفتاب جمالت نمیشدی طالع هنوز صبح ازل بد نهان بظلمت داج

4 کمینه پایه تخت جلال تو کرسیست اگر سریر سلیمان بدی زتخته عاج

آثار آشفتهٔ شیرازی

128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی