128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار آشفتهٔ شیرازی / غزلیات آشفتهٔ شیرازی

غزلیات آشفتهٔ شیرازی

1 تو را که یوسف اندر چه زنخدانست چه غم که صد چو منت مبتلای زندانست

2 بدشت عشق زبس تشنه کام گردیدم سراب دیم و گفتم که آب حیوانست

3 تو رفتی و نبود بینشم بچشم بصبر اگر بدیده بود بینشی زانسانست

4 زعرش میگذرد آهم و بتو نرسید گرفتم آنکه تو را آستان بکیوانست

1 بدل رسید سحر پیکی از دیار محبت که روزگار نوی یافت از بهار محبت

2 چو کیمیای نظر کرد زر مس عشاق فزود صیرفی عشق بر عیار محبت

3 فشاند رشحه چو ابر بهار عشق ببستان شکفت صد گل خوش رنگ و بو زخار محبت

4 سری نماند که با صولحان چو گونه ربودش سمند تاخت بمیدان چو شهسوار محبت

1 از دل خسته چه پرسی که دلم در بر اوست نمک داغ درونم لب چون شکر اوست

2 طلب انس از آن ترک پریزاد خطاست زانکه غلمان پدر و حور پری مادر اوست

3 گرچه صد حور نماید رخ خوب از منظر ‏ نظر عاشق دل باخته بر منظر اوست

4 سخنی نیست که خورشید پرستد هندو هندوی زلف تو چونست که مه بستر اوست

1 زعمر رفته دارم بس ندامت بجامی گیرم از ساقی غرامت

2 مقیم آستان میکشان شو که دوران را نباشد استقامت

3 بزن چندان که خواهی شنعت ای غیر که عاشق غم ندارد از ملامت

4 بلای عشق برق عافیت سوز نیستانست بستان سلامت

1 ممکنی را گرچه ممکن چاره ای در کار نیست لیک چون من هیچکس در کار خود ناچار نیست

2 آتشی دارم که نتوانم نهفتن در درون هست سری در دلم که ام قوه اظهار نیست

3 لیک غماز است اشک و پرده در آه است آه دوست و دشمن خبر شد حاجت گفتار نیست

4 مستم و خواهم زهوشیاران دوای درد خویش آه کاندر دور ما یک عاقل و هشیار نیست

1 اگر نه ذره‌ای از مهر روی معشوقست مقام عشق چرا بر فراز عیوقست

2 به دشت عشق به هر گام پا نهی ای دل نیاز عاشق مسکین و ناز مشعوقست

3 چه نقش کرده به پرچم دلا سپهبد عشق که سربه‌سر دو جهانش به زیر منجوقست

4 به کوی باده‌فروشان بگو چه استغناست که کیمیا برایشان زماد محروقست

1 سرو و گل گوئی از چمن برخاست سرو گل رو از انجمن برخاست

2 نه بسوای گل ببوی تو بود شور بلبل که از چمن برخاست

3 رفت و بنشست با رقیب ببزم راست خواهی بقتل من برخاست

4 نیست کس را ببزم جای نشست تا که آن سرو سیم تن برخاست

1 ساقیا می که سلخ شبان است شب تودیع می پرستان است

2 زاهدان میکنند استهلال ساغر می چوبدر تابان است

3 مطرب امشب بزن تو پرده عیش کاخرین بزم عیش مستان است

4 در میخانه امشبی باز است بعد از این می بشیشه پنهان است

1 بمددکاری عشقت زهوس شاید رست عشق هر جا بدرون شد در شهوت بربست

2 عقل را بار ندادند بخلوتگه عشق کی بود بار گدا را چو شهنشاه نشست

3 عیب رندی و هوسناکی عشاق مکن کاین مجازیست که لابد بحقیقت پیوست

4 نه گمانم که در آفاق پذیرد مرهم ناوک تیر نظر در دل هر کس بشکست

1 عکس ساقی بقدح نه می گلگون پیداست مینماید بدرون آنچه زبیرون پیداست

2 این نه خط گرد رخ دوست خطا کرده نظر دود دل زآینه آنرخ گلگون پیداست

3 طلب خیمه لیلی چه کنی ای مجنون لیلی از هر طرف از دشت و زهامون پیداست

4 خواستم تا کنم انکار زقاتل چکنم که از آن پنجه سیمین اثر خون پیداست

آثار آشفتهٔ شیرازی

128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی