128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار آشفتهٔ شیرازی / غزلیات آشفتهٔ شیرازی

غزلیات آشفتهٔ شیرازی

1 بر آن سرم که برآرم زدل نهال محبت که بارهاست بجانم زاحتمال محبت

2 هر آنچه تخم وفا کشته ام جفا ثمرش بود کسی نچیده جز این میوه از نهال محبت

3 چگونه صرف خیالش توان و عطف عنانم که عمر من همه شد صرف در خیال محبت

4 چه غم که رفت سر و جان و مال و جاه زدستم نه بذل مال و سر و جان بود کمال محبت

1 از هر خوشی بدور جهان عشق خوشتر است تن گر بکاست عشق ولی روح پرور است

2 عاشق زخویش غایب و حاضر ببزم دوست گر بینیش بحلقه که مشغول دیگر است

3 آهم زبسکه مشعله زد در شب فراق بزمم بشام تیره صباح منور است

4 هرگز هوای جنت رضوان نمیکند هر دل که او رهین سر کوی دلبر است

1 یارب این درد که درمان نپذیرد از چیست وین که بر داغ درون تازه نمک پاشد کیست

2 عجز دارند طبیبان جهانم ز علاج لاعلاجم چه کنم چاره چه تدبیرم چیست

3 گرچه نالد دل بیمار به سینه پنهان نیست یک دل به همه شهر کزو نالان نیست

4 عجبی نیست که در هجر تو مردند بسی عجب آنست که یک تن به فراق تو بزیست

1 گلم میار خدا را تو باغبان عنایت خزان ما زبهار تو کی رسد بنهایت

2 بهل که به نشود داغ دل زمرهم اعیار عتاب دوست بسی به که از رقیب عنایت

3 مگر بروز فراقت حدیث هجر بگویم ‏ که شام هجر ندارد باین حدیث کفایت

4 هزار دوست گرفتم ولی بشام فراقت بغیر مردم چشم کسی نکرد حمایت

1 برهان مرا تو یارب زکرم زدام حیرت که شدست صرف عمرم همه در مقام حیرت

2 چه شراب درقدح ریخت ببزم ساقی ما که زمین و آسمان مست شده زجام حیرت

3 چه دیار بود عشقت که بعاشقان گذشته همه روز روز حرمان همه شام شام حیرت

4 دو جماعت مخالف بسلوک رند و زاهد همه سوخته زسودا و تمام خام حیرت

1 هوس ساده زخامم سر سودائی سوخت شرر عشق بتان خرمن دانائی سوخت

2 شوق شکر دهنان دوخت لب گفتارم طوطی طبع مرا قوه گویائی سوخت

3 بنشین در قفس ایدل زتماشا بگذر کآه بلبل بچمن خیل تماشائی سوخت

4 ترک در کشور یغما چو تو یغمائی نیست کزدم تیغ کجت چینی و یغمائی سوخت

1 این کجکله ترک قزلباش کدامست آشوب دل و دین بود این فتنه چه نامست

2 ماهی بسرسر و کله گوشه شکسته یا ماه بخرگاهست یا سرو ببامست

3 دزدیده برو دید می از بیم رقیبان چون نیک بینی تو یکی ماه تمامست

4 او نیز نظر کرد بتندی بمن از خشم کاین رند نظرباز چه نامست و کدامست

1 از فلک عقد ثریاست که بر خاک آویخت یا مگر خوشه انگور که از تاک آویخت

2 ملک از آه من افروخت چراغ ار نه زچیست این قنادیل که بر کنگر افلاک آویخت

3 همچو شاهین که خورد خون کبوتر بچگان طایر تیر تو بر این دل صد چاک آویخت

4 این کمندی که تو ای ترک کمانکش داری سر صد رستم و سهراب بفتراک آویخت

1 تن بی‌محبت و لاف ز جان آدمیت که به داغ عشق بسته است نشان آدمیت

2 شرفست آدمی را به ملک ز عشق ورنه چه میانه ملک بود و میان آدمیت

3 حیوان و مردمان را چه تمیز عشق نه جان که دواب راست جانی و نه جان آدمیت

4 چو حدیث عشق عاشق نه به گوش سر نیوشد سخنی بگوی واعظ به زبان آدمیت

1 آفتاب عشقبازان حسن عالمگیر تست معنی سر ازل در پرده تصویر تست

2 تا که طغرا از که داری در نهان آن خط سبز که قضا و هم قدر اندر خط تسخیر تست

3 ایدل شیدا چه بیماری که ماندی بیعلاج گر فلاطون زمان پیوسته در تدبیر تست

4 ایدل سودائی از بند تعلق چون رهی کش زنخدان است زندان گیسوان زنجیر تست

آثار آشفتهٔ شیرازی

128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی