128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار آشفتهٔ شیرازی / غزلیات آشفتهٔ شیرازی

غزلیات آشفتهٔ شیرازی

1 زهجر زلف تو گفتم شبی کنیم شکایت فغان که این شب تیره نمیرسد بنهایت

2 نمیدهد دلم از دست دامن شب یلدا که در درازی و تاری ززلف تست کنایت

3 بسوزی ار بعدالت ببخشی ار زکرامت زتست بخشش و رحمت زماست جرم و جنایت

4 دعا کنم چو بدشنام نام من بلب آری که فحش از آن لب شیرین کرامتست و عنایت

1 زعشق روی تو هر کو مرا نمود ملامت بیک مشاهده از عمر رفته داشت شکایت

2 کسی زشنعت اعدا زدوست روی نتابد که همدمند زآغاز عاشقی و ملامت

3 تمام وحشت مردم بحشر این بود و بس که شام هجر درآید بجای روز قیامت

4 گناه دیگری از دیگری نخواسته ایزد مراست دیده نظرباز و دل کچیده غرامت

1 اگر آنزلف و بناگوش بود و آن قد و قامت دل و دین صبر و خرد را بنه ورو بسلامت

2 گل درد پرده خود چون نگرد آن رخ زیبا سر از باغ رود بیند اگر آن قد و قامت

3 یک کنایه نبود بیش از آن قامت موزون اینکه واعظ سخنی گفت زآشوب قیامت

4 عاشق صادق و اندیشه از شنعت حاشا که بود سینه عاشق هدف تیر ملامت

1 مرا که هجر تو در ششدر هلاک انداخت پس از تو نرد غم عشق با که خواهم باخت

2 زهر چه هست بپرداختیم خانه ولی زدوست خانه دل را نمیتوان پرداخت

3 بمزدقان برو ای باد مژگانی بر که ترکی از تو همه فارس را مسخر ساخت

4 بر آن نگار زرندی چه شد مسلم فارس لوای حسن دگرباره بر عراق افراخت

1 آن غمی را که کران نیست غم حرمانست آن شبی را که سحر نیست شب هجرانست

2 غیرت عشق نداری اثری در تو مگر یوسف تست زلیخا که در این زندانست

3 می نشاید که برد منت بیجا زطبیب درمند تو که مستغنی از درمانست

4 بهر خندیدن گل تا کی و چند اندر باغ ابر نیسان چو من سوخته دل گریانست

1 هر که را سر زوفا خاک ره مقصود است بخت مقبل بود و طالع او مسعود است

2 شعله طور بود یا که گلستان خلیل پرتو عارض تو یا شرر نمرود است

3 سر زخاکم نزند زآتش دل هیچ گیاه ور گیا روید از او لاله خون آلود است

4 صبح نورانی وصل تو مرا عید سعید شب ظلمانی هجرت اجل موعود است

1 لعل شکربار یار من نمکین است من نستانم شکر اگر نمک این است

2 سرو بباغ است و ماه در فلک اما سرو بکاخ من است و مه بزمین است

3 کوه بلورین بمو زسحر شد آونگ یا بمیان تو بسته کوه سرین است

4 آئیه جم جمال و لعل تو ضحاک زلف تو ماران کش از یسار و یمین است

1 روز قیامت است که امشب بپای خاست یا سرو قامتی زپی رقص گشت راست

2 مطرب ره عراق بگردان که در سماع ناید بجز نوای حسینی بوجد راست

3 خود را اگر چه روشنی او بود دلیل اما به پیش بینش خفاش درخفاست

4 گفتم فریب خال تو دل را بدام داد خال تو نیز در شکن زلف مبتلاست

1 خضر را راه بسرچشمه حیوان تو نیست اهرمن را خبر از مهر سلیمان تو نیست

2 تا کمان ابروی تو کرده بزه تیر کمان سینه ای نیست که مجروح بپیکان تو نیست

3 تا خم زلف بگرد ذقنت حلقه زده یوسفی نیست که در چاه زنخدان تو نیست

4 زاهدی نیست در این شهر که با زهد و ورع کاو خراب از اثر غمزه فتان تو نیست

1 کرده در غنچه نهان تنک شکر کاین دهنست ریزه قند زلب ریزد و گوید سخنست

2 گر در اسلام بهند و نه حلال است بهشت از چه بر عارضت آنخال سیه را وطنست

3 شهره شهر شد از عشق تو گر دل چه عجب عشق شیرین سبب شهره گی کوهکنست

4 یوسف از چاه برون آمد و بر شد از ماه باز یعقوب ستمدیده ببیت الحزنست

آثار آشفتهٔ شیرازی

128 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی