منظر روی بتان قبله اهل از آشفتهٔ شیرازی غزل 167
1. منظر روی بتان قبله اهل نظر است
نظر پاک بکعبه است نه جای دگر است
...
1. منظر روی بتان قبله اهل نظر است
نظر پاک بکعبه است نه جای دگر است
...
1. آن فتنه زانجمن چو برخاست
شد قامت او قیامتی راست
...
1. جز عشق کسی را بدرون سلطنتی نیست
مغشوق تر از ملک دلم مملکتی نیست
...
1. مجوی چشمه حیوان بجان طلب لب دوست
نه خضر زنده آب بقاست زنده اوست
...
1. عقرب زلف کجت بماه قرین است
ما رسیه خازن بهشت برین است
...
1. گر جهانم یار باشد کیست باری چون تو دوست
ور دو عالم دوست گیرم در نیابم چون تو دوست
...
1. بیداری خیال تو از خواب خوشترست
زهر حبیب از شکر ناب خوشترست
...
1. سر این سوختن ایشمع اگر نیست عیانت
زآه پروانه بود کاتشی افتاده بجانت
...
1. ای خاطر مشتاقان مشتاق به پیغامت
گر نیست دعا باری شادیم بدشنامت
...
1. خلق مشتاق و ندیده رخ همچون قمرت
نه مباح است در این ماه من سفرت
...
1. یارب این پیکر مطبوع چه نفس عجبست
کافت ملک عجم فتنه خیل عربست
...
1. گره زکار چو نگشود زاهدا زعبادت
زخاک میکده جوئیم کیمیای سعادت
...