وه که جز جور و جفا رسم از آشفتهٔ شیرازی غزل 155
1. وه که جز جور و جفا رسم نکورویان نیست
بیوفا هست گل باغ و چه گل رویان نیست
...
1. وه که جز جور و جفا رسم نکورویان نیست
بیوفا هست گل باغ و چه گل رویان نیست
...
1. بت پرستنده بت رویت
کفر زنار بند گیسویت
...
1. این شکل بشر زمشکلاتست
ممکن چو تو کی زممکنانست
...
1. ای قضا و قدر ایستاده بحکم و رایت
ماه و خور آینه رای جهان آرایت
...
1. لبش هنوز زطفلی نشسته از شیر است
که آهوی نگهش در کمینگه شیر است
...
1. دل از دو جهان کرده بعشق تو قناعت
جان سوده بخاک حرمت جبهه طاعت
...
1. خار ره عشق بوستان است
گل عاریتی زبوستان است
...
1. زتن بریدن جان پیش عاشق آسانست
زجان بریدن جانان هزار چندانست
...
1. هر کرا چشم هر نفس بکسی است
نیست عاشق یقین که بوالهوسی است
...
1. ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست
با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست
...
1. هر غیر که بنگری زیار است
این نقش و نگار از نگار است
...
1. ما را بجز شراب محبت شراب نیست
جز صدق در طریقت عاشق ثواب نیست
...