13 اثر از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار فخرالدین اسعد گرگانی / ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

1 به پاسخ گفت ویس ماه پیکر که از حنظل نشاید کرد شکر

2 حریر مهربانی ناید از سنگ نبید ارغوانی ناید از بنگ

3 نگردد موی هرگز هیچ آهن نگردد دوست هرگز هیچ دشمن

4 نگرداند مرا باد تو از پای نجنباند مرا زور تو از جای

1 دل رمامین ز گفتارش بپیچید هم اندر دل جوابش را بسیچید

2 جوابش داد رامین گفت ماها ز غم خواهد مرا کردن تباها

3 ندانم گرت من طرار چون مهر که صبر از دل ربانا گونه از چهر

4 چنان آسان رباید دل ز هشیار که از مستان رباید کیسه طرار

1 جوابش داد ویس ماه پیکر جوابی همچو زهر آلوده خنجر

2 برو راما امید از مرو بردار مرا و مرو را نابوده پندار

3 مکن خواهش چو دیگربار کردی ببر این دود چون آتش ببری

4 مرا بفریفتی یک ره به گفتار کنون بفریفت نتوانی دگر بار

1 چو از نخچیر باز آمد رفیدا یکایک راز بر گل کرد پیدا

2 که رامین کینه کشت و مهر بدرود همان گوهر که در دل داشت نبود

3 اگر جاوید وی را آزمایی دلش جویی و نیکویی نمایی

4 همان مارست هنگام گزیدن همان مارست هنگام دریدن

1 سمن بر ویس گفت ای بی وفا رام گرفتار بلا گشتی سرانجام

2 چنین باشد سرانجام گنهگار شود روزی به دام اندر گرفتار

3 نبید حورده ناید باز جامت همیدون مرغ جسته باز دامت

4 به مرو اندر کنون بی خانه ای تو ز چندین دوستان بیگانه ای تو

1 سمن بر ویس گفت ای بی خرد رام نداری از خردمندی به جز نام

2 جفا بر دل زند خشت گرانس بماند جاودان بر دل نشانش

3 جفای تو مرا بر دل بماندست چنان کز دل وفای تو بر اندست

4 نباشد با کسی هم کفرو هم دین نگنجه در دلی هم مهر و هم کین

1 چو ویس اندر شبستان رفت و بنشست زمانی بود و باز از جای برجست

2 بگفت این و دگر ره شد به روزن ز روزن تیغ زد خورشید روشن

3 دگر ره گفت با رخش ره انجام نهی رخشا همی بر چشم من گام

4 مرا هستی چو فرزند دل افروز به تو نپسندم این سختی بدین روز

1 سمن بر ویس دست رام در دست ز داغ عاشقی بیهوش و سرمست

2 ز بس سرما تنش چون بیدلرزان ز نرگس بر سمن یاقوت ریزان

3 همی گفت ای مرا چون دیده در خور شبم را ماهتابی روز را خور

4 ز روی دوستی شایسته یاری ز روی نام زیبا شهریاری

1 چو رامین دور گشت از ویس دلبند نشاط و کام ازو ببرید پیوند

2 همیشه ماه بود آنگاه شد خور چنو زرد و چنو بی خواب و بی خور

3 نیاسود از حدیث و یاد رامین نگارین رخ به خون کرده نگارین

4 به دایه گفت دایه چاره ای ساز که رفته یار بد مهر آیدم باز

1 چو یک مه ویس و رامین شاد بودند به باغ عشق چون شمشاد بودند

2 جهان خوش گشت و کم شد برف و سرما در آمد باز پیش آهنگ گرما

3 به ویسه گفت رامین زود ما را به شه بر گشت باید آشکارا

4 ز پیش آنگه راز ما بداند کجا زین بیش پوشیده نماند

آثار فخرالدین اسعد گرگانی

13 اثر از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی