رفتم چو نبود بیش از از انوری ابیوردی رباعی 289
1. رفتم چو نبود بیش از این جای مقام
هرچند به نزدیک تو بودم آرام
1. رفتم چو نبود بیش از این جای مقام
هرچند به نزدیک تو بودم آرام
1. از مشرق دست گوهر آل نظام
ده ماه تمام را طلوعست مدام
1. دل فرق نمیکند همی دانه ز دام
راهیش به جامعست و راهیش به جام
1. هر مرحلهای که رخت برداشتهام
از خون جگر مرحله تر داشتهام
1. با یاد تو ای ریخته عشقت آبم
نشگفت اگر بود بر آتش خوابم
1. بختی نه کزو نصیب جز غم یابم
روزی نه که در جهان دو همدم یابم
1. من غره به گفتار محال تو شدم
زان روی سزای گوشمال تو شدم
1. دی کرد وداع بر جناح سفرم
تا دست فراق کرد زیر و زبرم
1. روزی که به حیلت به شب تیره برم
میگویم شکر و باز پس مینگرم
1. زلف تو دلم برد و به جان در خطرم
گیرم که ز بیم پی به زلفت نبرم
1. سودای تو بیرون شده یکسر ز سرم
وز کوی تو ببرید خرد رهگذرم
1. چون روی ندارم که به رویت نگرم
باری به سر کوی تو بر میگذرم