روی تو که شمع لاله از انوری ابیوردی رباعی 133
1. روی تو که شمع لاله زو درگیرد
گل پرده ز روی با تو چون درگیرد
1. روی تو که شمع لاله زو درگیرد
گل پرده ز روی با تو چون درگیرد
1. گر دست غم تو دامن من گیرد
کمتر غم جان بود که در من گیرد
1. روی تو به دلبری جهان میگیرد
زلف تو زرهگری از آن میگیرد
1. رایت که جهان به پشت پای اندازد
از مسند و استناد او کی نازد
1. خاک قدم تو تاج خورشید ارزد
یک روزه غمت به عمر جاوید ارزد
1. جانا غم تو به هر عطایی ارزد
وصلت به کشیدن بلایی ارزد
1. رای تو که صلح روز ملک انگیزد
در حادثهای چو رنگ قهر آمیزد
1. روزی که خرد سرشک رنگین ریزد
اندیشه چگونه رنگ شعر آمیزد
1. تشریف هوای تو به هر جان نرسد
ملک غم تو به هر سلیمان نرسد
1. نه مشکل روزگار حل خواهد شد
نه دور فلک همی بدل خواهد شد
1. از عشق تو درجهان سمر خواهم شد
وز دست غمت زیر و زبر خواهم شد
1. رای تو به هیچ رای خرسند نشد
تا بر همه خسروان خداوند نشد