1 از تیغ چو آب تو به رزم آتش زاد تا خصم ز باد حمله در خاک افتاد
2 از بیم دلش پرآتش و سر بر باد دو دیده پرآب روی بر خاک نهاد
1 بیقدرکند رخ تو لالستان را تشویر دهد لب تو خوزستان را
2 انکس که تورا قبلهٔ ترکستان دید از بهر تو کرد قبله ترکستان را
1 باکم ز منی پای تو اندر گل باد با به ز تویی مراد من حاصل باد
2 گر دل پس از این هوای تو خواهد جست لعنت ز خدای بر من و بر دل باد
1 ای شاه زمانه بخت پیروز تو راست اندیشه و رای عالمافروز تو راست
2 شمشیر ظفرساز عدوسوز تو را ست ز انطاکیه تا کاشغر امروز تو را ست
1 بر خلق توراست پادشاهی ملکا وز ماه توراست تا به ماهی ملکا
2 دور فلک و حکم الهی ملکا آن باد و چنان بادکه خواهی ملکا
1 در راه نسا ای ملک پاک سرشت جز سنگ ندیدم به دل سبزه و کشت
2 دوزخ درهای گذاشتم ناخوش و زشت چون پیش تو آمدم رسیدم به بهشت
1 ای راحت جان ما ز دو مرجانت رنج دل ما زچشم پر دستانت
2 ما راکه جراحت است بر سینه و دل بر سینه ز تیر و بر دل از پیکانَت
1 تا از برم آن یار پسندیده برفت آرام و قرار از دل شوریده برفت
2 خون دلم از دیده رواست از آنک از دل برود هر آنچه از دیده برفت
1 ای شاه زمین بر آسمان داری تخت سست است عدو تا تو کمان داری سخت
2 حمله سبک آری وگران داری لخت پیری تو به تدبیر و جوان داری بخت
1 با لشکر عشق تو مباهات خوش است با حلقهٔ زلف تو مناجات خوش است
2 شطرنجکه در عشق تو بازیم همی ما برد نخواهیم که شَهمات خوش است