1 گر سینه بخست شاه سنجر ما را کم نیست خمار عشق در سر ما را
2 گر دل برُبود یار دلبر ما را پیکان بَدَل دل است در بر ما را
1 بیقدرکند رخ تو لالستان را تشویر دهد لب تو خوزستان را
2 انکس که تورا قبلهٔ ترکستان دید از بهر تو کرد قبله ترکستان را
1 ای تاخته از جهان جهانبانان را برهم زده ملک و خانهٔ خانان را
2 ای وارث نامدار سلطانان را فخرست به تو جمله مسلمانان را
1 شاها ادبی کن فلک بد خو را گر چشم رسانید رخ نیکو را
2 گرگوی خطا کرد به چوگانش زن ور اسب خطا کرد به من بخش او را
1 شاها همه تدبیر صواب است تو را وز بخت به فرخی جواب است تو را
2 آتش تیغی و نفع آب است تورا از خاکی و نور آفتاب است تورا
1 جاوید شها عز و شرف باد تو را تیغ و قلم و جام به کف باد تو را
2 از تاجوران هزار صف باد تو را صد شاه خلیفهٔ خَلَف باد تو را
1 مهرست ظفر نگین فرمان تو را صید است بهشت دام احسان تو را
2 خاک است ستاره صحن میدان تو را گوی است زمانه خَمٌ جوگان تورا
1 خورشید چو بیند ای ملک رای تورا وین فر و جمال عالم ارای تورا
2 جوینده شود بزمگه و جای تو را تا سجده برد خاککف پای تورا
1 خورشید فلک سجده برد رأی تو را ور سجده برد روی دلارای تورا
2 من خود چه کسم که جان کنم جای تو را جان در تن من خاک سزد پای تو را
1 ای شاه چو بیند آسمان رای تو را وین طبع لطیف رامش افزای تو را
2 احسنت زند طلعت زیبای تو را خواهد که شود خاک کف پای تو را