7 اثر از غزلیات امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / غزلیات امیر معزی نیشابوری

غزلیات امیر معزی نیشابوری

1 بیار آنچه دل ما به یکدگر کشدا به ‌سرکش آنچه بلا و الم به سرکشدا

2 غلام ساقی خو‌یشم که بامداد پگاه مرا ز مشرق خم آفتاب برکشدا

3 چو تیغ باده بر آهیجم از میان قدح زمانه باید تا پیش من سپر کشدا

4 چه ‌زر و سیم و چه خاشاک‌ پیش من ‌آن روز که از میانه ی سیماب آب زر کشدا

1 ماهرویا ز غم عشق نگه دار مرا مگذر از بیعت دیرینه و مگذار مرا

2 به محالی و خطائی ‌که تو را هست خیال خط مکش بر من و بیهوده میازار مرا

3 چند گویی که به یک‌بار زبون‌گیر شدی من زبونم تو زبان‌گیر مپندار مرا

4 از همه خلق من امروز خریدار توام گرچه هستند همه خلق خریدار مرا

1 موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را عقده از غالیه بر دیبا زیباست تو را

2 مرده از دو لب شیرینت همی زنده شود در دو لب‌ گویی افسون مسیحاست تو را

3 عاشق و شیفته سرو صنوبر شده‌ام زانکه چون سرو صنوبر قد و بالاست تو را

4 قبله زی خلخ و یغماست مرا تا بزیم زانکه اصل و نسب از خلخ و یغماست تو را

1 شب نماید در صفت زلفین آن بت روی را مه نماید در صفت رخسار آن دلجوی را

2 شب ‌کجا جوشن بود کافور دیبا رنگ را مه‌ کجا مَفرَش بود زنجیر عنبر بوی را

3 بر زمین هر کس خبر دارد که ماه و آفتاب سجده بردند از فلک دیدار آن بت روی را

4 بر گذشت آن ماه پیکر گرد باغ و بوستان گرد رو اندر به عَمد‌ا تاب داده موی را

1 ز عشق لاف تو ای پیر فوطه پوش خطاست که عشق و فوطه و پیری بهم نیاید راست

2 تو را که هست دو عارض سپید و جامه‌ کبود دلت سیاه و رخت زرد و اشک سرخ چراست

3 تو را به عشق همه راستگوی نشناسند و گرچه بر تو اثرهای عاشقی پیداست

4 مگر که بشکنی از بهر عشق توبه و نذر که نذر و توبه شکستن ز بهر عشق رواست

1 حلقه‌های زلف جانان تا سراندر سرزده است دل ز من بگریخته است و زیر زلف او شده است

2 گر شب تاریک خواب آرد همی در چشم من زلف شبرنگش چرا خواب از دو چشمم بستداست

3 گر ز اصل جادویی و شعبده خواهی نشان چشم او بنگر که اصل جادویی و شعبده است

4 تاکه او را دو رده است از در مکنون و عقیق از سرشک و لعل او بر چهرهٔ من صد رده است

1 مرا نگارا با روی تو چه جای غم است که چون تو یار ز خوبان روزگار کم است

2 بهشت و دنیا هر دو به هم نبیند کس بهشت و دنیا با هم مرا ز تو به هم است

3 تو در دلم بنشستی و غم بشد ز دلم دلی ‌که جای تو باشد درو چه جای غم است

4 مرا دلیلی‌ است کز عشق در جهان مثل است تو را رخی است که از حسن در جهان علم است

1 خطّی است‌ که بر عارض آن ماه تنیدست یا دست فلک غالیه بر ماه‌ کشیدست

2 یا رهگذر مورچگان است به ‌گلبرک یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست

3 در جمله یکی خط بدیع است‌که آن خط صد توبه شکسته است و دو صد پرده دریدست

4 من عاشق آن تُرک پریزاد که او را هم جعد پریشیده و هم زلف خمیدست

1 گر تو پنداری که رازم بی‌تو پیدا نیست هست یا دلم مشتاق آن رخسار زیبا نیست هست

2 یا ز عشق لولو و یاقوت شَکَّر بار تو چشم ‌گوهر بار من هر شب چو دریا نیست هست

3 ور تو را صورت همی بندد که از چشم و دلم آب و آتش تا ثَری و تا ثُریّا نیست هست

4 گر تو پنداری که بی‌وصل تو جان اندر تنم مستمند و دردمند و ناشکیبا نیست هست

1 ای روی تو رخشنده‌تر از قبلهٔ زردشت بی‌روی تو چون زلف تو گوژست مرا پشت

2 ‌عشق تو مرا کشت و هوای تو مرا سوخت جور تو مرا خست و جفای تو مرا کشت

3 هر چند همه جور و جفای تو کشیدم هرگز نکنم مهر و وفای تو فرامشت

4 برخیز و بیا تا ز رخ و زلف تو امشب پر لاله کنم دامن و پر مشک‌ کنم مشت

آثار امیر معزی نیشابوری

7 اثر از غزلیات امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی