آثار اهلی شیرازی

صفحه 2 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را

2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا

3 آه از این درد که از چشم رقیبان حسود سیر دیدن نتوان نرگس غماز تورا

4 سرو را لرزه بر اندام ز رشگ تو فتد گر صبا وصف کند سرو سرافراز تورا

1 تا چند خشم و ناز و کین برخیز و باز از در درآ عاشق کشی از سر بنه عاشق نو از در درآ

2 بی صورت زیبای تو صحبت صفایی نیستش مجلس گلستان کم دگر چون سرو ناز از در درآ

3 در مسجد ارباب ورع خوانند ما را بت پرست یکبار از بهر خدا وقت نماز از در درآ

4 جز دیده من ای پری چشمی نبیند روی تو وحشت مکن از مردمان ای دلنواز از در درآ

1 دلا خراب مکن نقش بت پرستی را چو گرد باد فروپیچ گرد هستی را

2 دم مسیح و حیات خضر بما نرسد غنیمتی شمر ای دوست وقت مستی را

3 چو سرو باش دل آزاده با تهی دستی مگو چو غنچه بکس حال تنگدستی را

4 فلک بپایه معراج خاکیان نرسد بلند قدر ندانست قدر پستی را

1 بزلف اگر ببری جان بی قرار از ما فدای یک سر موی تو صد هزار از ما

2 بجان دوست که جان با تو در میان داریم چو در کنار نیایی مکن کنار از ما

3 اگر نه حسن تو بی اختیار دل بردی عنان دل که ربودی به اختیار از ما

4 بروز مستی وصل تو ما چه دانستیم که روزگار کشد کین بروزکار از ما

1 گر نامه بی‌نامِ خوشت بوسد زبان خامه را آن رو سیاهی بس بود تا روز محشر نامه را

2 دلدادهٔ نام توام از هرکه نامت بشنوم بر مژده نام خوشت هم جان دهم هم جامه را

3 من کشتهٔ خط توام کم ران به خون من قلم سرخی به خون من مده منقار زاغ خامه را

4 از یک نظر در کوی تو صد شیخ صنعان بت‌پرست رسوای عالم می‌کند عشق تو صد علّامه را

1 سجده بت گرچه باشد نامسلمانی مرا چون کنم چون این نوشت ایزد به پیشانی مرا

2 تا کی این دزدیده دیدن پرده بردارم زپیش از تو حال خود چه پوشم زانکه میدانی مرا

3 با وجود این جفا امیدوارم زانکه تو هم نگاهی می کنی گاهی به پنهانی مرا

4 قصه جان خراب من چه می پرسی زمن حال جانم هم تو به دانی که در جانی مرا

1 خط چو مهر گیا تا نموده یی ما را هزار مهر و محبت فزوده یی ما را

2 جفا نموده ات اکنون طریق رندی نیست چنان نما که در اول نموده یی ما را

3 اگر حدیث پری بر زبان ما بگذشت بجان دوست که در دل تو بوده یی ما را

4 بخنده یی که از آن پسته دهن کردی دردی ز عالم معنی گشوده یی ما را

1 ما چنین بیخود اگر یار رسد بر سر ما که خبر می دهد ار دل نطپد در بر ما؟

2 لحظه ای باش که از شوق تو آییم بهوش گر پی پرسش ما آمده یی بر سر ما

3 تا دل سوخته خاکستر گلخن نشود ننهد تن سگ کوی تو به خاکستر ما

4 جرعه یی بخش که چون لاله زغم سوخته ایم تا بکی بشکنی از سنگ ستم ساغر ما

1 روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما سایه رحمت او کم نشود از سر ما

2 یکدم ای عمر از درما نیز درآی پیش از آن دم که عجل حلقه زند بر درما

3 خاک ما سوختگان خوار نه بینی که فلک نیل رخساره ما ساخت زخاکستر ما

4 نخل مقصودی و از شاخ وصالت ما را بر امید همین بس که نشینی بر ما

1 چند باشد چو مسیحا سر افلاک تورا خاک ره باش که گل بر دمد از خاک تورا

2 شاهد جان نکند صورت خود از تو دریغ گر چو آیینه بود چشم و دلی پاک تورا

3 حسن او دیده ادراک شناسد چکنم گر نباشد خبر از عالم ادراک تورا

4 شهسوارا برکاب تو سر بوسه که داشت که سر خلق همی سود بفتراک تورا

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی