آثار اهلی شیرازی

صفحه 1 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 از که نالم که فغان از دل ریش است مرا هر بلایی که بود از دل خویش است مرا

2 شربت وصل تو بی زخم فراقی نبود لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا

3 من که بیگانه ام از خویش و محبت سوزم چه غم از محنت بیگانه و خویش است مرا

4 مگرم کعبه امید پس از مرگ دهند کاین ره دور و درازی است که پیش است مرا

1 روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما سایه رحمت او کم نشود از سر ما

2 یکدم ای عمر از درما نیز درآی پیش از آن دم که عجل حلقه زند بر درما

3 خاک ما سوختگان خوار نه بینی که فلک نیل رخساره ما ساخت زخاکستر ما

4 نخل مقصودی و از شاخ وصالت ما را بر امید همین بس که نشینی بر ما

1 سجده بت گرچه باشد نامسلمانی مرا چون کنم چون این نوشت ایزد به پیشانی مرا

2 تا کی این دزدیده دیدن پرده بردارم زپیش از تو حال خود چه پوشم زانکه میدانی مرا

3 با وجود این جفا امیدوارم زانکه تو هم نگاهی می کنی گاهی به پنهانی مرا

4 قصه جان خراب من چه می پرسی زمن حال جانم هم تو به دانی که در جانی مرا

1 این است نهان از نمک آن تازه جوان را کز هوش رود هرکه تماشا کند آن را

2 آهوی ختایی فکند نافه بصحرا گر بنگرد آن خال و خط مشک فشان را

3 خامان دل آسوده که از داغ ملامت سوزند دل بر همن سوخته جان را

4 گر چشم خدابین دهد این طایفه را حق ترسم بخدایی بپرستند بتان را

1 آتشین لعلی که همچون شمع جان سوزد مرا بر زبان گر نام او آرم زبان سوزد مرا

2 آن لب خندان نمی سوزد بداغ حسرتم این که بر ریشم نمک می پاشد آن سوزد مرا

3 غنچه وارم بهر او صد داغ پنهان بر دل است آشکارا خندم و داغ نهان سوزد مرا

4 گریه ام روغن ز مغز استخوان ریزد چو شمع بسکه داغ عشق مغز استخوان سوزد مرا

1 کام از می لعلم مده کز می خمار آید مرا من عاشق درد توام درمان چه کار آید مرا

2 در انتظار همدمان جانم شد و غیر از اجل کو همدمی کز در درون بی انتظار آید مرا

3 حسن تو ای رشک ملک آن جلوه بر من کرده است کز دیدن خورشید و مه بر دل غبار آید مرا

4 گر بر کنار من روان صد جوی باشد ز آب چشم سرو روانی همچو تو کی در کنار آید مرا

1 الا ای ساقی گلرخ که گشتی شمع محفل‌ها ز غیرت عاشقان کشتی ز حسرت سوختی دل‌ها

2 از آن روزست در دل‌ها خیال دانه خالت که دهقان ازل تخم محبت ریخت در دل‌ها

3 فغان ای کعبه جان‌ها که در راه تمنایت چو مور از ضعف شیران را به هر گام است منزل‌ها

4 درین وادی مکن ای ساربان آرایش محمل که در خون شهیدان غرقه خواهی دید محمل‌ها

1 ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما

2 قلبِ روی‌اندوده را گر امتحان ز آتش کنی جز سیه‌رویی نباشد حاصل کردار ما

3 پیش بت سر بر زمین دست دعا بر آسمان شد زمین و آسمان شرمنده از اطوار ما

4 نیکی ما اندک و زشتی ما بسیار، لیک پیش احسانت چه سنجد اندک و بسیار ما

1 یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما باشد که بشکفد گل دولت بروی ما

2 ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت رنگی برآورد چمن آرزوی ما

3 سر رشته گم مکن که ز عهد ازل تورا پیوند دوستی است بهر تار موی ما

4 صد ره اگر ز سجده بپایش نهیم سر کی سر بما نهد صنم تند خوی ما

1 بزلف اگر ببری جان بی قرار از ما فدای یک سر موی تو صد هزار از ما

2 بجان دوست که جان با تو در میان داریم چو در کنار نیایی مکن کنار از ما

3 اگر نه حسن تو بی اختیار دل بردی عنان دل که ربودی به اختیار از ما

4 بروز مستی وصل تو ما چه دانستیم که روزگار کشد کین بروزکار از ما

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی