11 اثر از نامهٔ باستان میرزا آقاخان کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر نامهٔ باستان میرزا آقاخان کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار میرزا آقاخان کرمانی / نامهٔ باستان میرزا آقاخان کرمانی

نامهٔ باستان میرزا آقاخان کرمانی

1 چو از کار نینویه پرداخت شاه به لیدی کشانید یکسر سپاه

2 ابا آلیاد آن شه ساردیز گرفتند راه نبرد و ستیز

3 به شهنامه اولاد می خواندش سپهدار مازنداران داندش

4 به ساری شده ساردی مشتبهه همان رود ایرماغ و آب زره

1 دویم سال از شاهیش چون رسید سکندر سپه سوی ایران کشید

2 سپاهی زیونانیان صد هزار گزین کرد جنگ آور و نامدار

3 زدریا سوی آسیا برگذشت به ماننده ی ابر نیسان به دشت

4 همان قبر آشیل را داد بوس برید آن گره بند غوردونیوس

1 همان گاه کاوس کی بود خوش که بگرفت سودان و مصر و حبش

2 مگر بود سودابه دخت خدیو ز دریاش بردند زی شاه نیو

3 اماسیس فرعون مصری نژاد فروهل همی خواندش اوستاد

4 همان زنگه ی شاوران شاه زنگ که با شاه همراه بودی به جنگ

1 اگرچه پس از آن دو فرمانروا شلمنصر و آتور از نینوا

2 که امروز خوانندشان سلم و تور بر ایران همی تاختندی ستور

3 ولی پهلوانان آن روزگار چو گرشسب و نیرم چو سام سوار

4 همان قارن و اکمن پیلتن دگر زال و مهراب لشکر شکن

1 پس از کار سیروس در لیدیا تژاو گزین گشت فرمانروا

2 ازونتاس داماد شاه اردشیر به همراه بد با تژاو دلیر

3 چو تیسافرن سوی لیدی رسید بسی سرکشی ها زیونان شنید

4 به همراهی رشنواد گزین کمر بست بر جنگ یونان زمین

1 گهی شاه را پهلوان خوانده است گهی عصر این را بدان رانده است

2 گهی کشوری را کند شاه نام گهی شخص نامیده قومی تمام

3 گهی نام جنگی شده پهلوان گهی گوید از دیو و از جاودان

4 یکی را کند شاه سالی هزار پدر را به جای پسر شهریار

1 پس از وی زرکسیس کش پور بود هم از دخت سیروس وخشور بود

2 به گاه مهی اندر آمد دلیر همانا که او بود فرخ زریر

3 در ایام وی باز یونانیان پرآشوب کردند روی جهان

4 یکی لشکر کشن آراست شاه زهر سوی گرد اندر آمد سپاه

1 چنین تابگاه گو کی نژاد ورا خواند دانا مگر کیقباد

2 که ارباس کرد مدی نام داشت به البرز کوه اندر آرام داشت

3 سپاهی زقوم مدی گرد کرد برآورد از شهر نینونه گرد

4 بله زیس که او بود بابل خدای بهر کار ارباس را رهنمای

1 وزین روی اخواس در عیش و نوش به سر برد در بابل و گه به شوش

2 همه کار لشگر به منتور داد نیاورد از کین دیرینه یاد

3 یکی خواجه اش بود بس ناسپاس که خوانندنش مصریان باگواس

4 نژادش زافریک و رویش سیاه همه کار کشور بدو داد شاه

1 برادر بد او را یکی شیرگیر که ساسان همی خواندش اردشیر

2 زکار برادر دلش بررمید که شه زادگان را همی سر برید

3 سراسیمه گردید از کار او که آشفته می دید بازار او

4 نهانی از آن جایگه دور شد زاهواز سوی نشابور شد

آثار میرزا آقاخان کرمانی

11 اثر از نامهٔ باستان میرزا آقاخان کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر نامهٔ باستان میرزا آقاخان کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.