1 پس از مرگ داراب شاه اردشیر نشست از برگاه شاهی دلیر
2 هریدوت خوانده ورا منسومون که بختش جوان بود و رایش فزون
3 به شهری که خوانند پارزگراد بسر خواست دیهیم شاهی نهاد
4 چنین بود آیین کیخسروی که هرکو به شاهی رسید از نوی
1 خوشا گاه فرخ یل اسفندیار ندیده است گیتی چو او یک سوار
2 که خوانند او را شه داریوش مگر خود سپنداست نام سروش
3 همانا که وشتاسب بودش پدر که او بود ارشامنا را پسر
4 هم ارشامنا پور اریارم است که ماننده سام و هم نیرم است
1 دگر شیپریان سر برافراشتند زفرمان شه روی برکاشتند
2 به شهر سالامین که بد پایتخت اراکور را سرکشی بود سخت
3 شهنشاه کشتی بسی کرد ساز به سرداری نامور تیرباز
4 به خشکی سپهدار ارونتاس گرد که داماد شه بود و با دستبرد
1 وز آن روی سیروس در باختر تبه گشت بر دست قوم تتر
2 زنی کش تومیریس گفتند نام به کین پسر بد بسی تلخ کام
3 که شاهش به آوردگه کشته بود ازین رو به خون دل آغشته بود
4 چو بشنید کان شاه والاتبار یکی گوشه بگزیده در نوبهار
1 یکی مرد بد خودسر و بد کنش که خواندند او را همی خود منش
2 به چاپاریش می گذشتی زمان بدین خواجه اش دوستی بد نهان
3 به ارمینیه ساختش حکمدار بیاورد و کردش سپس شهریار
4 ورا نام دارا نهاد از ردی که تابد برو فره ی ایزدی
1 در ایام این شاه والاتبار پرآشوب شد گیتی از هر کنار
2 چو شد پادشاهی برین شاه راست زهر کشور آوای بدخواه خواست
3 زیونان و از بابل و میدیا زاسکیت و اهواز و ارمینیا
4 ز مصر وز اهواز و از باختر هم از مدیه و پارسا سر به سر
1 وزان سو چو از مصر پرداخت شاه به یونان فرستاد از نو سپاه
2 سپهدارشان ارتباز دلیر که لیدی بدو داد فرخ زریر
3 تباک آن یل نامدار گزین بد آگاه از کار یونان زمین
4 که چون کشته شد نامور مهرنوش به افسون آن مردم زرق کوش
1 سپس مصریان سر برافراشتند زستراپ شه روی برکاشتند
2 جوانی که امیرته اش بود نام سبک تیغ کین برکشید از نیام
3 ابر مصریان گشت فرمانروا ستوهید از او لشکر پادشا
4 پس از وی پوزیریس آمد خدیو که امیرته را بود فرزند نیو
1 درود فراوان به زرهوش شید که زردشت ازین نام آمد پدید
2 اگر پهلوانی بخوانی زبان تو زردشت را عقل درخشنده دان
3 شت و شید را معنی آمد بزرگ چو خورشید کو هست نور سترگ
4 هم اوی است هوشنگ باهوش و هنگ که آتش پدید آورید از دو سنگ
1 فلیب دلاور به مکدونیا در آن عصر بد حکم داری کیا
2 اگر چه به شه دادی او باژ و ساو ولی کس به زورش نمی داشت تاو
3 همه ملک یونان به دست آورید به اسپرته و تب شکست آورید
4 که از هر قلش بود بیخ و تبار هم از تخم فرخ یل اسفندیار