کوره از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعار 37
1. کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد
اردشیر، استخر و داراب، است و شاپور و قباد
1. کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد
اردشیر، استخر و داراب، است و شاپور و قباد
1. بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است
رخت بهار ختن بوستان کاشغر است
1. سبعه منحوسه هفت اختر شومند
نحس و ترش روی و زشت در همه احیان
1. بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند»
حقد است «سرول » و غدر باشد «نیوند»
1. «گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو»
«ور سنگ » بود عجب و وقار است «رزیو»
1. «تو سنگ » قناعت و ذکا باشد «نیراس »
هزالی و مایه سبکی دان «گیراس »
1. «هدمان » ایثار و نطق باشد «کردیز»
تنبار تقی ز تهمت و حلم «غریز»
1. بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل
خدا دیو پرفت انبیا و گید دلیل
1. از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ
سیزدهست، ویت نف، دگر دیز است در سر و علن
1. سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب
بگیر از احد و تا بسبت می بشمار
1. ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه
دلو و حوت و حمل و ثور و دگر جوزا شد
1. اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش
پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش