نام از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعار 25
1. نام انگشتان مردم در زبان پارسی
با تو گویم اندرین سرواد اگر داری پسند
1. نام انگشتان مردم در زبان پارسی
با تو گویم اندرین سرواد اگر داری پسند
1. ای همایونسرشت پاکنژاد
وی گرامی ادیب فاضل راد
1. هفت پیرایه شد بروی بتان
که از آن باغ حسن سیرآب است
1. ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر
فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی
1. زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده
کاندران آذر پرستیدند از خرد و درشت
1. پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت
که به پیغمبریش راست بود پنج گواه
1. نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد
در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد
1. ایزد فروغهای سپهری که هفت شد
باشد اشاش و هور و مثر ماه و تشتری
1. دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت
پایه اش بر همت و هوخت بود با هورشت
1. در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای
شد «اهوره مزده » آنگهه وهمن و اردیبهشت
1. بتاقند مکرر پنج قسم است
که با لعلت به دشنامی نیرزد
1. قبایل عرب عابری است پنج گروه
که مانده ز ایشان اسمی تهی زرسمم بود