1 ای دبستان فضل را شاگرد در لب خود حدیث من کن ورد
2 تا بعون خدای عزوجل بشمرم بر تو پای تخت دول
3 مرکز ملک جم بود «تهران » «پکن » از چین و «کابل » از افغان
4 هند «کلکته » مصر «قاهره »دار «توکیو» از ژاپن و حبش «گندار»
1 چار سوی کرانه گیتی گر بخواهی ز شعر من بشنو
2 مشرق و مغرب و جنوب و شمال خاور و «باختر» «نسار» و بتو
1 نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد
2 اورمزد، آبان و خورشید است و مهر و فرودین پس «ورهرام » است و دین آنگاه «ارد» و زامیاد
1 کسان به دور مه آباد چاربخش شدند که دست را بشناسد یکسر از دستار
2 نخست هیربد و مؤبدان که ایشان را بخوانده بر من و برمان برین و هورستار
3 دوم شهان و جهان داوران که در گیتی به نام چتر من و چتر بند و تورستار
4 سوم کدیور و پیشه ور و کشاورزان که این گروه را گفتند پاس و سورستار
1 روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز روز دوم «رزم نه » دان روز سوم سرفراز
2 کش نشین و نوشخوار و غمزدا و رخ فروز مال بخش و زرفشان و نامجوی ای دلنواز
3 رزم گیر و کینه کش پس تیغ زن هم داد ده دین پژوه و دیوبند و ره گشای و اسب تاز
4 گوی باز و پایدار و مهر کار و دوست بین جان فزای و دلفریب و کامران بشمار باز
1 زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده کاندران آذر پرستیدند از خرد و درشت
2 از دم احمد بپژمرد آن همه شمع و چراغ راستی گوئی هزاران شعله را یک باد کشت
3 نام آنها سربسر گرد است در یک بیت من گر نیوشی بی شک از دانش کلید آری به مشت
4 «آذرمهر» «آذر نوش » «آذر بهرام » دان آذر آیین، آذر خرداد، و برزین، زردهشت
1 شت جی افرام در دساتیرش از بروج این چنین کند تعبیر
2 بره و گاو باد و پیکردان گات و کام است و نیز «دام سریر»
3 باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر
4 هم ترازو است بی گمان تولار باز «کازام » کژدم است هژیر
1 کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد اردشیر، استخر و داراب، است و شاپور و قباد
1 کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ امپرسمان شتاب و آپاتی بود درنگ
2 سوردیته شد کری و گری تینیو آمده بیدست اسیترپی باشد بوات لنگ
3 کاستر سگابی است و کشم خوک و سگ شین ضیغم لیون بود لئپار است خود پلنگ
4 رو به رنار باشد و بوزینه سنژ، دان شد اژدها دراگن و بالن بود نهنگ
1 سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب بگیر از احد و تا بسبت می بشمار
2 دیمانش، لوندی، ماردی، دوپاره، مرکردی ژدی، و اندردی، سامدی، است آخر کار