26 اثر از مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 گویند در جزایر بحر وسیط بود پیری خطیب بود چون گل سوری به باغ و گشت

2 «ارخیلو خوس » بنام «کلاغش » بدی لقب چون خوی نیک داشت قرین با کمال زشت

3 صاحبدلی ز مردم یونان به محضرش شد بهر استفاده چو ترسا سوی کنشت

4 چون شد خطیب فحل و مبرز برای مزد آغاز عذر کرد و بنای نفاق هشت

1 بود «بوالعنبس » خطیب فحل و شیخ نامور بر خلایق پیشوا بر مسلمین فرمان روا

2 روزی اندر مسجد طائف به استدعای خلق بر فراز منبر تحقیق حکمت کرد جا

3 نطق ناکرده کمیت فکرتش همچون شتر خفت آنسان کش و گفتی در شکم شد دست و پا

4 آری آری آدمی را فکر دریائی است ژرف کاندرو ماند نهنگ از سیر و ماهی از شنا

1 همیشه شمس به قصد تو گشته یار زحل هماره ماه برغم تو خفته در عقرب

2 حکیم با هنر از طعن آن حریف ظریف غریق بحر الم شد حریق نار غضب

3 بگفت اینهمه دانم ولیک بختم نیست چو بخت نیست فزونی ز معرفت مطلب

4 که گر ز اطلس گردون قصب کند بدبخت ز ماهتاب در افتد شراره اش به قصب

1 محمد زکریا طبیب رازی را که فیلسوف عجم بود و اوستاد عرب

2 به فن فلسفه و طب و کیمیا و نجوم حساب و هندسه موسیقی و فنون ادب

3 چنان یگانه شمردند فاضلان جهانش که جمله گوش بندندی چو او گشودی لب

4 هماره همچو شهانش گروهی از پس و پیش روانه بد چو ز مدرس شتافتی به مطب

1 دولت جاوید خواهم از در یزدان «دانش » دانش پژوه صلح طلب را

2 آنکه نمود است وصف ذات جمیلش غیرت ارژنگ کارگاه ادب را

1 حبذا نقشی که بنمود آشکارا میر خضر آساز کلک چون مسیحا

2 میرزین العابدین نقاش ایران کش همی خوانند مردم میر آقا

3 آنکه کلکش ناسخ ارژنگ مانی وانکه نقشش برشکسته تنگلوشا

4 گر عصا را اژدها کرده است موسی ور ز آب و گل بسازد مرغ عیسا

1 چامه من پیش گفتارت بدان ماند که کس در سپهر آرد ستاره در بهشت آرد گیا

2 چون فراوان آزمودم دیدمت با دار و برد در سخن جادو کنی وز خامه داری کیمیا

3 دانش از گفت تو در گوش اندر آرد گوشوار بینش از کلک تو اندر دیده دارد توتیا

4 هوش را پوری و دانش را پدروین نی شگفت کت رضی الدین خداوند سخن باشد نیا

1 ای که دایم کدیور قلمم تخم مهرت به مزرع دل کاشت

2 در حضور تو خامه ام شرحی غم دل را درین صحیفه نگاشت

3 پختم از بهر خویش ماحضری که نمیشد برای بنگی چاشت

4 ناگهان وجهه مقدس تو نظری سوی خوان بنده گماشت

1 زهی قدت چو نخل طور سینا بدانش اوستاد پور سینا

2 سزد بهر نثار بارگاهت فشاند نجم دری چرخ مینا

3 حسودان تو گولانند و کوران ازیرا خود تو دانائی و بینا

4 قضا لبریز دارد دشمنت را ز خون دیده و دل جام مینا

1 فراموشم نشد پندی که میگفت به پور خویش پیری در بخارا

2 که گر در کار خود جنبش کند مرد توان سفتن به سوزن کوه خارا

آثار ادیب الممالک فراهانی

26 اثر از مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی