1 وزرا پاسبان پادشهند وزرا خسروان بی کلهند
2 وزرا در سپهر دولت و ملک تیر و کیوان و آفتاب و مهند
3 صدر دیوان ستون ایوانند شمع خرگاه و زیب بارگهند
4 بر سلیمان چو آصفند مشیر بر سکندر چو خضر پیر رهند
1 ای حضرت بودا و خداوند جهان پا مال غم است مسقطالراس شهان
2 اژدرهائی کشیده او را بدهان منچوری را ز کام اژدر برهان
1 ای یاد تو مرهم دل ریش افتاده ای از چه رو به تشویش
2 چون قول ببندگیت دادم پیمان شکنی نباشدم کیش
3 هر لحظه ارادتم فزون است هر دم اخلاص بیش از پیش
4 جان در قدمت نثار سازم آشفته مدار خاطر خویش
1 ای مفخر دودمان تیمور ای سوره فضل و آیت نور
2 این بنده از آن درخت سرسبز در صبح سپید و شام دیجور
3 اندر پی اقتباس نورم همچون موسی ز نخله طور
4 اخلاص مرا بحضرت خود دانی که عیان بود نه مستور
1 امیر یا غم بدرت بکاست همچو هلال شدی ز مویه چو موی و شدی ز ناله چو نال
2 ز بس سرود مناعت نواختی شب و روز زدی بکشور ناموس کوس استقلال
3 نگاه ترکی صیدت نمود و زلف کجی اسیر کرد و سپردت بدست هندوی خال
4 شدی ذلیل محبت شکار پنجه عشق شهید غمزه جادو اسیر غنج و دلال
1 دامن دل ز کف صبر رها میبینم هرکه عاشق شده داند که چهها میبینم
2 تا درخشید رخ بدر من از مطلع حسن شمس روشن بر رویش چو سها میبینم
3 صنما چون و چرا با من مسکین بگذار که دلم فارغ ازین چون و چرا میبینم
4 غیر حرمان تو هر درد که رانی به دلم خویش را در ره تسلیم و رضا میبینم
1 بار خدایا توئی که باطن اسرار دانی در روز روشن و به شب تار
2 خسته ز درک مشیتت همه افهام خیره ز تحقیق حکمتت همه ابصار
3 مردم بدبخت را قضای تو سازد در همه گیتی نژند و خوار و نگونسار
4 باز شود نیک بخت را ز قضایت دولت دنیا قرین و بخت جوان یار
1 زمانه کرد در این سرزمین غریبم باز فکنده دور ز محبوب و از حبیبم باز
2 بجای آنکه چو طوطی شکر خورم ز لبش قرین ناله و افغان چو عندلیبم باز
3 چراغ بزم وصال نگار خود بودم که هجر سوخت بکام دل رقیبم باز
4 امید عافیتم نیست در خراسان چون مریض گشته پری مهربان طبیبم باز
1 از آندمی که پدیدار گشت هوش نخست پی نماز کمر بست پیش یزدان چست
2 چو سرور است شد و چون بنفشه سر در پیش چو غنچه دوخت لب از گفتگوی و چون گل رست
3 سپس بگفته یزدان شد از سپهر بخاک نشست در سر دانا و مغز او را شست
4 ز کردگار رسیدش بگوش جان فر تاب که پیشوای جهانی و گفته گفته تست
1 نادیده چنان مست تمنای تو گشتم کاول قدم از عمر گرانمایه گذشتم
2 اندر طلب روی تو در دوزخ محنت چون عابد گریان پی نادیده بهشتم
3 حسن تو چنان کوس طرب کوفت در آفاق کز بام درافتاد به غوقای تو طشتم
4 خاک رهت از خون بصر گل کنم امروز کز این گل پاکیزه سر شیشه سرشتم