15 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 خدا رحمت کند مرحوم حاجی میرزاآقاسی را ببخشد جای آن بر خلق احزاب سیاسی را

2 ترقی اعتدالی انقلابی ارتجاعیون دومکراسی و رادیکال و عشقی اسکناسی را

3 وزارت دادن طفلان وکالت کردن پیران مجاهد ساختن افیونیان ریقماسی را

4 ننرگشتن توالت کردن پیران فرسوده فکل بستن بگردن کودکان لوس لاسی را

1 همتی ای ناخدا کرم کن و دریاب کشتی ما را که اوفتاده به گرداب

2 نه خبر از ساحل و نه راه به مقصد نه اثر از نور آفتاب وز مهتاب

3 موجی پهن و دراز و بی سر و پایان بحری ژرف و عمیق و بی بن و پایاب

4 کشتی در ورطه و مسافر حیران دریا پرجوش و ناخدا شده در خواب

1 نماز شام کز قندیل کوکب چراغان کرد گردون خیمه شب

2 فرو بستند گوئی نو عروسان بگردن عقد لؤلؤی مثقب

3 و یا گسترده بر طاقی بعمدا پرندی نیلگون یک سر مذهب

4 و یا چون خیمه ای با میخ زرین که از مشکین طنابستی مطنب

1 که میرا گوئیا راندند امشب وشاقانت به بام چرخ مرکب

2 ازیرا ماه نو بر نیلگون طاق بود چون نعل زر بر سم اشهب

3 بتابد از رخت سیمینه خورشید بیارد از کفت زرینه کوکب

4 ز بخشش طبعت از اقبال فره ز دانش روحت از فرهنگ قالب

1 شاد باش ای مجلس ملی که بینم عنقریب از تو آید درد ملت را درین دوران طبیب

2 شاد باش ای مجلس ملی که از تو چیره گشت دست مسجد بر کلیسا نور فرقان بر صلیب

3 شاد باش ای مجلس ملی که ایران از تو یافت دولت دور شباب اندر پی عهد مشیب

4 شاد باش ای مجلس ملی که باشد مر تو را شرع پشتیبان و دولت حافظ و ملت نقیب

1 بامدادان خیل مرغان در چمن با عندلیب نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب

2 شور و فریاد و فغان در صحن باغ انداختند از صغیر و از نفیر و از هدیر و از نعیب

3 داستان آمد فراز از حال بدبختان که دهر کرده با ایشان همی ابرو ترش صورت مهیب

4 آن کبوتر گفت بدبخت است آن دلداده ای کو بماند دور از محبوب و مهجور از حبیب

1 شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب پرده زرین گرفت مهر زنیلی قباب

2 از علم لاجورد پرچم زرین گسست خیمه و خرگاه شب بست به مشکین طناب

3 شام سه شنبه که بود آخر ماه صفر چتر شب نیلگون تیره چو پر غراب

4 رفته ز بعد هزار سیصد و سی و دو سال از سنه هجرت احمد ختمی مآب

1 کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب

2 از من و مریخ جو باقی این گفتگو مسئله از ما بپرس گمشده از ما بیاب

3 ما بزمین اقربیم آگه از این مطلبیم همدو و هم مشربیم همسفر و همرکاب

4 گرچه زمین از تو زاد وز تو بپای ایستاد سخت شگفت اوفتاد مسئله خاک و آب

1 چند سائی زر بر این پیروزه طاق ای آفتاب چند بیزی سیم بر نیلی رواق ای آفتاب

2 ما سوی الله را توئی هم دایه هم مادر پدر هم چراغ دیده هم شمع وثاق ای آفتاب

3 شهسوار توسن برقی و تازی بر سپهر چون شه لولاک بر پشت براق ای آفتاب

4 کعبه را مانی که بر گرد تو بینم در طواف دخترانی گلعذار و سیم ساق ای آفتاب

1 سپیده دم چو در آغاز سال و ماه عرب گرفت مار سیه مهره سپید بلب

2 یکی سیه قصب داشت گیتی اندر بر دریده گشت گریبان آن سیاه قصب

3 سپیده خیمه سیمین فراشت بر کهسار ز هم گسست طناب سیاه خیمه شب

4 طلایه سپه آفتاب راند از پیش ستارگان بگرفتند جمله راه هرب

ادیب الممالک فراهانی

15 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی