1 ای شده در ره پی پذیره دارا چند کند دل بدوری تو مدارا
2 این منم از نار فرقت تو سراپای سوخته همچون وکیل صدر بخارا
3 لعل چو پیروزه کرده اشک چو مرجان دیده عقیق یمان و رخ زر سارا
4 خونم در سینه شد طعام مناسب اشکم در دیده شد شراب گوارا
1 خدا رحمت کند مرحوم حاجی میرزاآقاسی را ببخشد جای آن بر خلق احزاب سیاسی را
2 ترقی اعتدالی انقلابی ارتجاعیون دومکراسی و رادیکال و عشقی اسکناسی را
3 وزارت دادن طفلان وکالت کردن پیران مجاهد ساختن افیونیان ریقماسی را
4 ننرگشتن توالت کردن پیران فرسوده فکل بستن بگردن کودکان لوس لاسی را
1 همتی ای ناخدا کرم کن و دریاب کشتی ما را که اوفتاده به گرداب
2 نه خبر از ساحل و نه راه به مقصد نه اثر از نور آفتاب وز مهتاب
3 موجی پهن و دراز و بی سر و پایان بحری ژرف و عمیق و بی بن و پایاب
4 کشتی در ورطه و مسافر حیران دریا پرجوش و ناخدا شده در خواب
1 نماز شام کز قندیل کوکب چراغان کرد گردون خیمه شب
2 فرو بستند گوئی نو عروسان بگردن عقد لؤلؤی مثقب
3 و یا گسترده بر طاقی بعمدا پرندی نیلگون یک سر مذهب
4 و یا چون خیمه ای با میخ زرین که از مشکین طنابستی مطنب
1 که میرا گوئیا راندند امشب وشاقانت به بام چرخ مرکب
2 ازیرا ماه نو بر نیلگون طاق بود چون نعل زر بر سم اشهب
3 بتابد از رخت سیمینه خورشید بیارد از کفت زرینه کوکب
4 ز بخشش طبعت از اقبال فره ز دانش روحت از فرهنگ قالب
1 شاد باش ای مجلس ملی که بینم عنقریب از تو آید درد ملت را درین دوران طبیب
2 شاد باش ای مجلس ملی که از تو چیره گشت دست مسجد بر کلیسا نور فرقان بر صلیب
3 شاد باش ای مجلس ملی که ایران از تو یافت دولت دور شباب اندر پی عهد مشیب
4 شاد باش ای مجلس ملی که باشد مر تو را شرع پشتیبان و دولت حافظ و ملت نقیب
1 بامدادان خیل مرغان در چمن با عندلیب نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب
2 شور و فریاد و فغان در صحن باغ انداختند از صغیر و از نفیر و از هدیر و از نعیب
3 داستان آمد فراز از حال بدبختان که دهر کرده با ایشان همی ابرو ترش صورت مهیب
4 آن کبوتر گفت بدبخت است آن دلداده ای کو بماند دور از محبوب و مهجور از حبیب
1 شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب پرده زرین گرفت مهر زنیلی قباب
2 از علم لاجورد پرچم زرین گسست خیمه و خرگاه شب بست به مشکین طناب
3 شام سه شنبه که بود آخر ماه صفر چتر شب نیلگون تیره چو پر غراب
4 رفته ز بعد هزار سیصد و سی و دو سال از سنه هجرت احمد ختمی مآب
1 کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب
2 از من و مریخ جو باقی این گفتگو مسئله از ما بپرس گمشده از ما بیاب
3 ما بزمین اقربیم آگه از این مطلبیم همدو و هم مشربیم همسفر و همرکاب
4 گرچه زمین از تو زاد وز تو بپای ایستاد سخت شگفت اوفتاد مسئله خاک و آب
1 چند سائی زر بر این پیروزه طاق ای آفتاب چند بیزی سیم بر نیلی رواق ای آفتاب
2 ما سوی الله را توئی هم دایه هم مادر پدر هم چراغ دیده هم شمع وثاق ای آفتاب
3 شهسوار توسن برقی و تازی بر سپهر چون شه لولاک بر پشت براق ای آفتاب
4 کعبه را مانی که بر گرد تو بینم در طواف دخترانی گلعذار و سیم ساق ای آفتاب