ای کاش مرا به نفت از ابوسعید ابوالخیر رباعی 647
1. ای کاش مرا به نفت آلایندی
آتش بزدندی و نبخشایندی
...
1. ای کاش مرا به نفت آلایندی
آتش بزدندی و نبخشایندی
...
1. ای خالق ذوالجلال هر جانوری
وی رهرو رهنمای هر بی خبری
...
1. دستی نه که از نخل تو چینم ثمری
پایی نه که در کوی تو یابم گذری
...
1. هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
...
1. ای ذات تو در صفات اعیان ساری
اوصاف تو در صفاتشان متواری
...
1. عالم ار نهای ز عبرت عاری
نهری جاری به طورهای طاری
...
1. یا رب یا رب کریمی و غفاری
رحمان و رحیم و راحم و ستاری
...
1. گیرم که هزار مصحف از برداری
با آن چه کنی که نفس کافر داری
...
1. ای شمع نمونهای زسوزم داری
خاموشی و مردن رموزم داری
...
1. چون گل بگلاب شسته رویی داری
چون مشک بمی حل شده مویی داری
...
1. ای دل بر دوست تحفه جز جان نبری
دردت چو دهند نام درمان نبری
...
1. پیوسته تو دل ربودهای معذوری
غم هیچ نیازمودهای معذوری
...