عمری به هوس باد هوی پیمودم از ابوسعید رباعی 432
1. عمری به هوس باد هوی پیمودم
در هر کاری خون جگر پالودم
من از تو جدا نبوده‌ام تا بودم از ابوسعید رباعی 433
1. من از تو جدا نبوده‌ام تا بودم
اینست دلیل طالع مسعودم
هرگز نبود شکست کس مقصودم از ابوسعید رباعی 434
1. هرگز نبود شکست کس مقصودم
آزرده نشد دلی ز من تا بودم
در وصل تو پیوسته به گلشن بودم از ابوسعید رباعی 435
1. در وصل تو پیوسته به گلشن بودم
در هجر تو با ناله و شیون بودم
در کوی تو من سوخته دامن بودم از ابوسعید رباعی 436
1. در کوی تو من سوخته دامن بودم
وز آتش غم سوخته خرمن بودم
یک چند دویدم و قدم فرسودم از ابوسعید رباعی 437
1. یک چند دویدم و قدم فرسودم
آخر بی تو پدید نامد سودم
ز آمیزش جان و تن تویی مقصودم از ابوسعید رباعی 438
1. ز آمیزش جان و تن تویی مقصودم
وز مردن و زیستن تویی مقصودم
در خواب جمال یار خود میدیدم از ابوسعید رباعی 439
1. در خواب جمال یار خود میدیدم
وز باغ وصال او گلی می‌چیدم
روزی ز پی گلاب می‌گردیدم از ابوسعید رباعی 440
1. روزی ز پی گلاب می‌گردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
دیشب که بکوی یار می‌گردیدم از ابوسعید رباعی 441
1. دیشب که بکوی یار می‌گردیدم
دانی که پی چه کار می‌گردیدم
گر در سفرم تویی رفیق سفرم از ابوسعید رباعی 442
1. گر در سفرم تویی رفیق سفرم
ور در حضرم تویی انیس حضرم
از هجر تو ای نگار اندر نارم از ابوسعید رباعی 443
1. از هجر تو ای نگار اندر نارم
می‌سوزم ازین درد و دم اندر نارم