1 آنرا که حلال زادگی عادت و خوست عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
2 معیوب همه عیب کسان مینگرد از کوزه همان برون تراود که دروست
1 کردیم هر آن حیله که عقل آن دانست تا بو که توان راه به جانان دانست
2 ره مینبریم وهم طمع مینبریم نتوان دانست بو که نتوان دانست
1 یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست نمرودانرا پشه چو پیلی بفرست
2 فرعون صفتان همه زبردست شدند موسی و عصا و رود نیلی بفرست
1 تا زلف تو شاه گشت و رخسار تو تخت افکند دلم برابر تخت تو رخت
2 روزی بینی مرا شده کشتهٔ بخت حلقم شده در حلقهٔ سیمین تو سخت
1 ما کشتهٔ عشقیم و جهان مسلخ ماست ما بیخور و خوابیم و جهان مطبخ ماست
2 ما را نبود هوای فردوس از آنک صدمرتبه بالاتر از آن دوزخ ماست
1 گردون کمری ز عمر فرسودهٔ ماست دریا اثری ز اشک آلودهٔ ماست
2 دوزخ شرری ز رنج بیهودهٔ ماست فردوس دمی ز وقت آسودهٔ ماست
1 دور از تو فضای دهر بر من تنگست دارم دلکی که زیر صد من سنگست
2 عمریست که مدتش زمانرا عارست جانیست که بردنش اجلرا ننگست
1 اسرار ملک بین که بغول افتادست وان سکهٔ زر بین که بپول افتادست
2 وان دست برافشاندن مردان زد و کون اکنون بترانهٔ کچول افتادست
1 گه میگردم بر آتش هجر کباب گه سر گردان بحر غم همچو حباب
2 القصه چو خار و خس درین دیر خراب گه بر سر آتشم گهی بر سر آب
1 از چرخ فلک گردش یکسان مطلب وز دور زمانه عدل سلطان مطلب
2 چون روزی پنج در جهان خواهی بود آزار دل هیچ مسلمان مطلب