7 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی

1 چشم ترم به آب رسانیده آب را حاجب نشد به رفتن دریا سحاب را

2 وصل تو را زبخت سیه چون طلب کنم از شب ظلمت نکرده کسی آفتاب را

3 بر رغم من بود که نقاب افکند به رخ باید کشید منتی از من نقاب را

4 مقصود دل ز گریه فنای نیست و بس از زخم نیست گریه بر آتش کباب را

1 محنتی هر ساعت از تو پیش می آید مرا پیش محنت های بیش از بیش می آید مرا

2 قصد قتلم چون کند در خواب آن چشم سیاه یاد از بخت سیاه خویش می آید مرا

3 عقل دورم کرد ازو یا رب نیامد پیش کس آن چه پیش از عقل دوراندیش می آید مرا

4 بسته ره بر من خیالش رو بهر سومی نهم در نظر آن شوخ کافر کیش می آید مرا

1 مخواه از دوستان ای دوست عذر کم‌نگاهی را که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را

2 نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل ز شب هر صبحدم می‌افکند داغ سیاهی را

3 شهادت بر جراحت‌های دل داد اشک و نشنیدی بلی چرخ ست ناپرسیده می‌داد این گواهی را

4 ز اشک و چهره بردم سیم و زر وصلش نشد ممکن به سیم و زر خریدن نیست ممکن پادشاهی را

1 از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا

2 به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی هنوز از نکهت گل غنچه می‌کرد دماغ آنجا

3 اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا

4 بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلعذار من من از گل‌های داغ اینجا، تو از گل‌های باغ آنجا

1 ز گریه منع مکن دیده پر آب مرا که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا

2 مرا بسوز پس از کشتنم نه سیمابم مگر به آب دهد کلبه خراب مرا

3 شکفته دیدم گل های داغ و دانستم که سوی من نظری هست آفتاب مرا

4 ز دیده منت شب زنده داری از چه کشم که غمزه ی تو به تاراج برد خواب مرا

1 به هر قتلم یک نفس بس نرگس جانانه را شعله کافی بود بال و پر پروانه را

2 خون تراوش می کند از چاک های سینه ام طفل اشکم باز گم کرد است راه خانه را

3 مردم چشمم کنند از دل به سوی دیده اشک همچو موری کو بسوی خانه آرد دانه را

4 من مسلمان نیستم گبرم ولی از بیم خلق می‌فروزم در درون خانه آتش خانه را

1 چون گرم گریه کردم چشم گهرفشان را انداختم به ساحل چون موج آسمان را

2 ترسم زننگ ننهد دیگر بر آستان پا ورنه به بوسه زحمت میدادم آستان را

3 تا زودتر بسوزی ای برق آه او را چون عندلیب از خس میسازم آشیان را

4 گر بودی از سگانش امید التفاتی کی بود تاب بودن در سینه استخوان را

1 سوختم ترسم که رویش دیده باشد بی نقاب زآن که می بینم که تابی هست اندر آفتاب

2 گرچه عمرم صرف قید و بند شد اما نبود هیچ بندی بر دل من بار چون بند نقاب

3 تار زلفش مانع وصل دلم شد از رخش تار مویی در میان این و دانش شد حجاب

4 گفت در خوابم توانی دید گفتم خواب کو ور بود کوبخت بیداری که بیندت به خواب

1 مرا کناره ی جویی و یک سبوی شراب هزار بار زجنت به است و بوی شراب

2 کنون که در دم نزعم پیاله ده که به گور کسی شراب برو به که آرزوی شراب

3 عجب که روزه ما را خدا قبول کند هلال عید نه بینم اگر به روی شراب

4 اگر بهشت نبودی مقام می خواران نیافریدی دروی خدای جوی شراب

1 عشق گل گر آشکارا کرد بلبل باک نیست عاشقی ترسد ز رسوایی که عشقش پاک نیست

2 کار ما را از نگاهی می تواند ساختن گردش چشم تو مثل گردش افلاک نیست

3 عشق را الفت به قدر نسبت آمد شعله را با سمندر نسبتی باشد که با خاشاک نیست

4 سیر بستان را مشو منگر که آخر بی سبب سرو را پا در گل و گل را گریبان چاک نیست

آثار ابوالحسن فراهانی

7 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی