الهی تو موجود عارفانی، آرزوی دل مشقانانی، یاد آور زبان مدّاحانی، چونت نخوانم که نیوشندهٔ آواز راعیانی ف چونت نستانم که شاد کنندهٔ دل بندگانی، چونت ندانم که زین جهانی و دوست ندارم که عیش جانی ,
2 یارب ز شراب عشق سر مستم کن در عشق خودت نیست کن وهستم کن
3 از هرچه ز عشق خود تهی دستم کن یکباره به بند عشق پا بستم کن
الهی با بهشت چه سازم و با حور چه بازم، مرا دیده یی ده که از هر نظری بهشتی سازم. ,
الهی چه یاد کنم که خود همه یادم، من خرمن نشان خود همه را فرا باد نهادم، ای یادگار جانها و یاد داشتهٔ دلها و یاد کردهٔ زبانها، بفضل خود ما را یاد کن و بیاد لطیفی ما را شاد کن. ,
الهی غیر از المهای تو جای شادی نیست و جُز از بندگیت روی آزادی نیست ,
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست. ,
الهی خلق بشادی از بلا برهند، من بشادی مبتلا شدم، همه شادی بخود رسانند من ترا یکتا شدم ,
الهی تو آنی که از احاطت ادهام بیرونی و از ادراک عقول مصونی، نه مَدَرک عیونی کار سازهر مفتونی و شاد ساز هر محزونی، در حکم بی چرا و در ذات بی چند و در صفات بی چونی. ,
2 تو لاله سُرخ لولو مکنونی من مجنونم تو لیلی مجنونی
3 تو مشتریان با بضاعت داری با مشتریان بی بضاعت چونی
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که او با تو یک نفس، نفسی که آنرا حجاب ناید از پس. ,
الهی در دل ما جُز محبت مکار و بر این جانها جز الطاف و مرحمت مدار و بر این کشت ها جُز باران رحمت مبار. ,
الهی عبدالله را از سه آفت نگاه دار از وساوس شیطانی و خواهشهای نفسانی و غرور نادانی. ,