الهی بفضل خود قایمی و بشکر خود شکور، بعلم عارف نزدیکی و از وهمها همه دور. ,
الهی عبدالله را از سه آفت نگاه دار از وساوس شیطانی و خواهشهای نفسانی و غرور نادانی. ,
الهی اگر عبدالله را خواهی گداخت دوزخی باید پالایش او را و اگر خواهی نواخت بهشت دیگر باید آرایش او را. ,
الهی کاشکی عبدالله خاک بودی تا نامش از دفتر وجود پاک بودی. ,
الهی اگر کاسنی تلخست از بوستان است و اگر عبدالله مُجرمست از دوستان است. ,
الهی چون آتش فراق داشتی دوزخ پُر آتش از چه افراشتی. ,
الهی چون سگ را در این درگاه بار است و سنگر او دیدار است عبدالله را با نا امیدی چه کار است. ,
2 در بارگهت سگان ره را بار است سگ را بار است و سنگ را دیدار است
3 چون سگ صفت سنگدل از رحمت تو نومید نیم که سنگ و سگ را بار است
الهی گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی و این دو جنس مخالف را با هم آمیختی، از روی ادب اگر بد کردیم بر ما مگیر که گرد فتنه تو انگیختی. ,
الهی تو دوختی در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیامد از آنچه میکوشیدم. ,
الهی من غلام آن معصیتم که مرا بعذر آرد و ازآن طاعت بیزامرم که مرا تعجُب آرد. ,