آثار فرخی یزدی

صفحه 1 از 3
3 اثر از دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار فرخی یزدی / دیوان اشعار فرخی یزدی / دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار

دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی

1 تا کیومرث بهار آمد و بنشست به تخت سر زد اشکوفه سیامک‌سان از شاخ درخت

2 غنچه پوشیده چو هوشنگ زمردگون‌رخت بست طهمورث بر دیو محن سلسله سخت

3 جام جمشید پر از باده کن اکنون که ز بخت کرد هان دولت ضحاک خزان رو به زوال

4 چون فریدون علم افراشت ز نو فروردین اردیش ایرج‌سان گشت ولیعهد زمین

1 تا به کی داری به ایران و به ایرانی امید تا به کی گوئی که صبح دولت ایران دمید

2 تا به کی گوئی که آب رفته باز آید بجوی تا به کی باید از این الفاظ بی معنی شنید

3 تا به کی باید که ملت را نمود اغفال و رنگ تا به چند این ملت بی مغز را دادن نوید

4 مملکت یکباره استقلال خود از دست داد شاهباز سروری از بام ایرانی پرید

1 سخت بسته با ما چرخ، عهد سست پیمانی داده او بهر پستی، دستگاه سلطانی

2 دین ز دست مردم برد، فکرهای شیطانی جمله طفل خود بردند، در سرای نصرانی

3 صاحب الزمان یکره سوی مردمان بنگر کز پی لسان گشتند، جمله تابع کافر

4 در نمازشان خوانند، ذکر عیسی اندر بر پا رکاب کن از مهر، ای امام بر و بحر

1 مرا بارد از دیدگان اشک خونی بر احوال ایران و حال کنونی

2 غریقم سراپای در آب و آتش ز آه درونی ز اشک برونی

3 زبان آوران وطن را چه آمد که لب بسته خو کرده با این زبونی

4 چه شد ملتی را که یزدان ز قدرت همی داد بر اهل عالم فزونی

1 داد که دستور دیو خوی ز بیداد کشور جم را به باد بی هنری داد

2 داد قراری که بی قراری ملت زآن به فلک می رسد ز ولوله و داد

3 کاش یکی بردی این پیام به دستور کی ز قرار تو داد و عهد تو فریاد

4 چشم بدت دور وه چه خوب نمودی خانه ما را خراب و خانه ات آباد

1 دانی که بود سپیدرو نیک‌عمل پیش رفقا؟

2 یا کیست سیه‌نام در انظار ملل از حب طلا؟

3 آن کارگری که می‌خورد نان جوین با زحمت دست

4 وان محتشمی که می‌خورد شیر و عسل بی‌محنت پا

1 هیچ دانی از چه خود را خوب تزئین می‌کنم بهر میدان قیامت رخش را زین می‌کنم

2 می‌روم امشب به استقبال مرگ و مردوار تا سحر با زندگانی جنگ خونین می‌کنم

3 می‌روم در مجلس روحانیان آخرت واندر آنجا بی‌کتک طرح قوانین می‌کنم

4 نامه حق‌گویی طوفان را به آزادی مدام منتشر بی‌زحمت توقیف و توهین می‌کنم

1 تا بود جان گرانمایه به تن سر ما و قدم خاک وطن

2 بعد از ایجاد صد آشوب و فتن بهر ایران ز چه رو در لندن

3 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

4 ما بزرگی به حقارت ندهیم گوش بر حکم سفارت ندهیم

1 «فرخی » کاین ادبیات سروده است خشن عذرخواه است صمیمانه ز ابناء وطن

2 هر که را دوخته شد در ره مشروطه دهن پر بدیهی است نگوید بجز از راست سخن

3 این وطن فتنه ضحاک ستمگر دیده آفت پور پشن رنج سکندر دیده

4 جور چنگیزی و افغان ستمگر دیده گر چه از دشمن دون ظلم مکرر دیده

1 با آنکه بود موجد نعمت دهقان با اجرت کم

2 با آنکه بود موجب رحمت دهقان سر تا به قدم

3 با رحمت خود اسیر زحمت زارع از مالک جور

4 با نعمت خود دچار نقمت دهقان ز ارباب ستم

آثار فرخی یزدی

3 اثر از دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی شعر مورد نظر پیدا کنید.